المستعصم بالله
ابوعبدالله (۳) محمد بن المستنصر، بعد از پدرخود در شهور سنه احدی واربعین وستمائه ببغداد اورا بخلافت بیعت کردند، و امور دارالخلافت بفر دولت او رونق تمام گرفت، و اطراف ممالک تمام اسلام در ضبط او آمد، و خطب دیار اسلام بلقب مبارک و اسم همایون او زینت یافت، و در عهد دولت او تخت و تاج هندوستان بفرق و پای مبارک سلطان معظم شهریار اعظم ناصرالدنیا و الدین محمود بن سلطان الشهید شمس الدین که این طبقات بنام او تصنیف شد (۴) آراسته بود،و درین عهد اغلب آن بوده، که خراسان و عراق، و ماوراءالنهر و طبرستان و فارس و کرمان و مکران در ضبط مغل بود، تا در شهور سنه اربع و خمسین و ستمائه هلا (۵) ومغلکه برادر منکوخان مغل بود، از ترکستان (۶) به خراسان آمد، و لشکر هاء خراسان و عراق و آذربایجان جمع کرد، و قصد بغداد کرد، و در آخراین سال، لشکر شیر از و موصل، جمله را به در بغداد برد (۷) ، و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱)اصل: و پ : عالی (۲) اصل: راهب بادیه (۳) ابن خلدون وسیوطی: نام عبدالله ، کنیت : ابواحمد
(۴)اصل: شد ندارد ، از ( پ )نوشته شد. (۵) کذا ، املائی است قدیم از نام هلاکو (۶) اصل: ترکستان ترکان . پ : کلمه ترکان ندارد (۷) اصل: کلمه ء برد ندارد ، از ( پ ) گرفته شد.
عباسیان طبقه(۴) (۱۳۰)
ماه ذی الحجه سنه خمس و خمسین و ستمائه امیر المومنین المستصم با جمله اهالی اسلام و ملوک دین دار، که از بنده گان دولت او بودند و سلیمان شاه که لشکر کش (۱) دار الخلافه بود با مغل چند مصاف (فیروز داد ، و روز نهم ماه محرم سنه ست و خمسین و ستمائه بر در بغداد مصاف شد (۲) ) ، حق تعالی امیر المومنین را نصرت بخشید ، و لشکر های کفار منهزم گشتند، سلیمانشاه از گردوی (۳) دار الخلافه کفار را تا باصفهان تعاقب کرد، و بقدر صد و اند هزار مغل را بدوزخ فرستاد و اسرای مسلمانان از دست ایشان خلاص یافتند ، و پسر ملک موصل را که راهبری کفار میکرد اسیر کردند ، و بدوزخ فرستادند
امیر المومنین را خدای عزوجل نصرت بخشید و بر زیادت باد، آمین رب العالمین ملک تعالی تخت خلافت عباسی رابطه عمامه امام المومنین المستعصم بالله آراسته دارد ، و کور (۴) دستار خلافت او را از زیر پریشانی زوال ، در عصمت محفوظ گرد اناد ،و مسند مملکت جهانداری و میدان شاهی بختیاری را به چتر همایون و فرمیمون پادشاه زمان ، پناه اهل ایمان ناصر الدنیا و الدین تا نهایت حد امکان مزین داراد . بحق محمد و آله اجمعین (۵) .
بعد از ین فتح، وزیر دارالخلافه با میرالمومنین خلاف کرد، و بطریق خیانت و مکرباهلا (۶) و مغل ساخت و نظم دولت عباسی را پریشان گردانید ، و بغداد بدست کفار افتاد و امیرالمومنین با اتباع و فرزندان تمام شهادت یافت، الا یک پسر او که باقی مانده بود رضیالله عنهم
______________________________________________________________________
(۱)اصل: کس . این سلیمان از ترکان ایوائی بود و پدرش پرچم نامداشت . ( ۲ ) کلمات بین قوسین در اصل نیست از پ ) گرفته شد.( ۳ ) اصل: کرواوی . پ : مانند متن . شاید گرد وادی باشد.
(۴)الکور : الدور من العامه ( المنجد ) . ( ۵ ) ظاهرا تا اینجا پیش از سقوط بغداد نوشته شده و سطور ما بعد پس از زوال خلافت و سقوط بغداد از طرف مولف اضافه شده است. ( ۶ ) اصل: ومکر باهل هلاو الا و مغل ساخت و نظر دولت الخ . . .
پ : مکر و اهل او مغل ساخته و نظم دولت الخ . . .