کوهای آریانا

از کتاب: افغانستان ، فصل سوم ، بخش مدنیت اوستائی

در صفحات اول مبحث "سرزمین اوستائی" شرح دادیم که اوستا علاوه بر شانزده قطعه زمین خوب یک سلسله کوها و رودخانه هائی را هم نام میبرد که تدقیق آنها خیلی مفید و دلچسپ است. از مجموع شانزده قطعه زمین زیبا به شرحیکه ذکر رفت سرزمین آریائی یا "آریانا" عرض وجود کرد. اوستا در دو قسمت معین یشت ها در زمیادیشت یا ( یشت ۱۹ ) وهوم یشت دوم یا یسنای (۱۰) مخصوصاً در یشت اول الذکر از یک سلسله کوهائی ذکر میکند که تنها اگر آنهائی را که اسم برده شمار کنیم از چهل کوه وسلسله کوه بیشتر میشود و در آخر فهرست اسمای کوهای مذکور برای اظهار اینکه کو های دیگری زیاد است به رقم دو هزار و دو صد و چهل و چهار کوه اشاره شده است. همین قسم در "یسنای دهم" که مخصوص سوما یا هوما است سلسله کوهائی تذکار رفته که بته مذکور روی آنها میروئید و تقریباً همۀ آن داخل خاک افغانستان میباشد پیش ازینکه به مطالعه اسما و موقعیت بعض ازین کوها پرداخته شود بصورت عمومی به ملاحظه میرسانیم که خاک هائی را که اوستا میشناخت یا "قلمرو اوستائی" روی هم رفته سرزمین کهستانی بود و قلل مرتفعه و تیغه های بلند و سلسله کوها هر طرف آنرا فرا گرفته بود.

اکثر قربانی هائی که پادشاهان آریا نا متذکره اوستا برای احراز فتح و فیروزی تقدیم کرده اند در دامنه ها و قلل کوها و کنارر ودخانه های خروشان بعمل آمده است.

مطالعه کوهای متذکره اوستا از روی نام و موقعیت برای تاریخ باستانی کشور ما کمال اهمیت دارد و نشان میدهد که علاوه بر قطعات بزرگ خاک جزئیات ساختمان طبعی داخل آنرا هم اوستا خوب بلد بوده و بادلیل قوی تر میتوان گفت که تهذیب و دیانت اوستائی در سرزمین کهستانی آریانا بمیان آمده. بهر حال وضعیت و اسمای این کوها را اول قرار زمیادیشت و بعد از روی هوم یشت مطالعه میکنم. موقعیت بعض ازین کوها تاحال معین و برخی دیگر تدقیق بکار دارد، کوهائی که در جز اول زمیادیشت ذکر شده اند قرار ذیل اند:


هریتی بارز Haraiti-Barez

اولین کوه متذکره زمیادیشت کوه "هریتی بارز" یا "هرا برزاتی"یا "هرا برزانی" Hara-berzati: است که قرار اصطلاح اوستا دورا دور زمین را گرفته و تا مناطق شرقی امتداد داشت و پای آنرا آب تر میکرد. گایگر در اطراف موقعیت این کوه مطالعه کرده و میگوید: در اوستا فقره ایست بدین سان که: "میتهرا" پیش روی آفتاب پیش روی ماه و ستارگان بالای "هرا برزاتی" بلند میشود از روی این فقره به این نتیجه میرسد که کوه مذکور بطرف شرق بوده سپس چنین اظها میدارد که من به این نظریه هستم که "هرا برزانی" نام محلی بوده و ازروی موقع تذکار معلوم میشود که معنی اسم آن "کوه های بلند" بوده و عبارت از تودۀ مرتفع پامیر میباشد زیرا هم بلندترین همه کوها است و هم شاخه های آن بطرف شرق امتداد یافته گایگر این را گفته و نظریه بعضی کسانی را که کوه مذکور را عبارت از البرز جنوب سواحل خزر میدانند رد میکند. کوه "هو کریا" که در اوستا یاد شده هم عبارت از یکی از قله های پامیر است.


زره دهازا Zeredhaza

دومین کوه متذکره این یشت "زره دهازا" است که به اصطلاح اوستا مانند کوه فوق الذکر دورادور زمین را تا شرق فرا گرفته بود. چون این دو کوه به تعریفی که ذکر شد موازی هم بودند احتمال میرود که "هرابرزاتی" شاخه را که از پامیر بنام هندوکش جدا شده است هم در بر بگیرد در اینصورت "زره دهازا" کوه بابا خواهد شد. قرار فقرۀ دوم زمیادیشت ازین کوه شاخه هائی  "ایوشیدا او او شیدارنا" Ushidhas-Ushidarena ارزیفه Erezifya، فرا اورپا Fraorepa منشعب شده بود.

شاخۀ اولی یعنی کوه "ایوشیدا او شیدارنا" را کوه "اوشد اشتار" هم خوانده اند و "کوه روشنی و دانش" ترجمه میکنند و میگویند همان طور که اشعۀ شفق بار اول قلل بلند آنرا روشن میکند آئینۀ دانش بشر هم در آنجا روشن میشود دار مستتر موقعیت این کوه را در اطراف هامون سیستان تجسس نموده به این نتیجه میرسد که این کوه را باید جائی معین کرد که رودخانۀ هیرمند سرچشمه میگیرد و به این ترتیب عبارت از "کوه بابا" یا "سیاه کوه" خواهد بود.

به این ترتیب میبینیم که با کوه بابا و شاخه های آن سرو کار داریم. "ارزیفیه" هم قرار متن پشت مذکور از سلسله کوه "زره دهازا" منشعب شده این کوه در آبان پشت فقرۀ 45 در موقعی ذکر شده که "کاوه یوسا" کی کاؤس قربانی فراز آن تقدیم کرده است. دار مستتر میگوید که محتملا ًعبارت از البرز یا یکی از قله های آن میباشد که "کی کاؤس" بالای آن "هفت قصر" آباد کرده بود چون خود دار مستتر کوهی را که پیشتر گذشت شاخه گی از"کوه بابا" میخواند کوه البرز او به اساس نظریۀ خودش در جنوب خزر نبوده بلکه عبارت از البرز جنوب بخدی میباشد و مربوط به هفت قصری که "کی کاؤس" فراز آن آباد کرده بود هنوز داستان های مفصل در میان اهالی بلخ و مزار شریف شیوع دارد و ایشان بدون اینکه اسم پادشاه را بخاطر داشته باشند نقل میکنند که پادشاه قدیمه بالای خرهای قشقه دار فراز کوه البرز آب بالا کرده و باغ ها وقصرها ساخته بود. موقعیت شاخۀ دیگر "فرا اوروپا" معین نشده. 

کوه های(٦) و (۷) و (۸) و (۹) زمیادیشت به نامهای "ارزروا"، "بومیا" "رودهیتا"، "مازیشوا او" یاد شده و موقعیت آنها هنوز تعین نگر دیده است. دهم و یازدهم و دوازدهم را که بنام های "انتار دانیو" ارزیشا و متى کیسا خوانده شده، دار مستتر عباوت از کوهای با دغیس میداند که حوزه مرو و هرات یا مرجیان و هریرود را از هم جدا میکند

سپس در فقرۀ سوم از میادیشت کوها دسته دسته ذکر شده اند به این ترتیب: "ادارانا" Adarana با یانا Bayana "ایشکته یوپائی ری سنا" Ishkata Upairi saêna راجع به دو کوه اول الذکر معلومات دیگری در دست نیست سوم آن عبارت از کوه هندو کش است و از آن پایان با معلوماتی که هوم یشت میدهد مفصل تر صحبت خواهیم نمود. 

هشت کوه واشان Vashan، هشت کوه اوروانت Aurvant و چهار قلۀ ویدوانا Vidhwana. معلومات دقیق در اطراف این کوها در دست نیست.

فقرۀ چهار زمیادیشت:

ای زخه  Aêzsakha، مینخه Maenakha، واخدر یکایا، Vahedhrikaya، استاپایا Asayaya، تودسکایا Tudhaskaya ویشاوایا Vishavaya، درو شیشوانت Draoshishvant سائی ری وانت Sairivant، نگوشمانت Naghushmant کهکه یو Kakahyu، انتار کفه Antar-Kagha

فقرۀ 5 ز میادیشت:

سی سی دا وا Cicidava اهورانا  Ahurana، ریمانا Raênana اشاستمبانا، Asha-stembana، ارو نیو وی دی می دھکایا Urunyo-Vaidhimidhkaya، اسنو انت Asnavant ایوشوما Ushaoma، هوشته هورینا Ulhya-hvarenah سیامکه Syamaka و فره یانت Vafrayant، وروشا Vourusha.


فقرۀ ٦ زمیادیشت:

یمیا جتره Yama-jatara، ادیوتوانت Adhutavant، سپیته ورنه Spitavarenah، 

سپنتو داتا Spento data کدروه اسپه -Kadrva-asp کواریسا Karisa، تیرا Taêra، بارانا Barana، ایو دریا Udeya، ریوانت Raêvant و دیگر کوهائی که بحیث حدود و دفاع بکار رفته و انسان بدان ها اسم کوه را گذاشته اند بهرجائی که کوها شاخه های خود را منشعب کرده اند غذا به روحانیون و جنگجویان و دهاقین میدهند.


* * *


به استثنای چند کوهی که در اول این مبحث شرح دادیم راجع به باقی آن معلومات دقیق در دست نیست معذلک معلومات صحیح ورضایت بخشی را که در باب بعضیهای دیگر آن موجود است شرح میدهیم.


سیامکه

در بنداهش "سیاک اومند" خوانده شده و معنی آن "کوه سیاه" است و عبارت از "سیاه کوه" میباشد که بشمال شرق هری رود افتاده.


وفره یانت

در بنداهش "وفار اومند" یعنی "کوه برفی" خوانده شده سیاه کوه و "برف کوه" هر دو از اپارسین (هندو کش) منشعب میشوند این کوه عبارت از سفیدکوه مقابل سیاه کوه است.


سپیته ورنه

که کوه "سفید پوش" معنی دارد هم یکی از کوهای بلند و پر برف آریانا است و آنراهم باید سفید کوه خواند شاید سفید کوه مشرقی باشد.


سپیتنو داتا

کوهی است که بنام اسفندیار پسر بشتاسپه پادشاه باختر موسوم شده است جای دیگری که اوستا از یک سلسله کوها نام می برد هوم یشت دوم یایسنای دهم است که در اطراف بته "هوما" یاسو ما وقف شده و در فقره ۱۰ و ۱۱ چنین تذکار رفته که این بته را خداوند (ج ) روی کوه "هریتی" Haraithi رویانید و از آنجا پرندگان آنرا بهر طرف روی کوهای "شکته یوپائی ری رسنا"، "ستیرا" که سران آن به ستاره میخورد،بالای کوه "کوسرادا کوسرو پاتادا" روی کوتل "پورانا" و "سپیتا گونا گیری" یعنی سفید کوه پراگنده ساخت این کوها که به شهادت متن اوستا محل روئیدن بته هوما یاسو ما بود همه اش داخل خاک افغانستان است و اینک یکه یکه آنها را مطالعه میکنیم:


یو پائی ری سنا

" بیویائی ریسنا" با "ایشکته یو پائی ری سنا" عبارت از کوه بلند هندوکش است که در اوستا در فقره سوم ز میادیشت و در فقره ده و یازدۀ یسنای دهم یکدفعه در قطار عمومی کوهای آریانا و بار دیگر مخصوص در مورد روئیدن بته "هوما" ذکر شده. "یوپائی ری سنا" اسمی است خیلی زیبا و ادبی و مرکب از چند کلمه میباشد: "یوپا" یعنی (بلند)، "ری" یعنی (بطرف)، "سنا" یعنی "عقاب" معنى تحت اللفظی مجموعی آن "بالای پرواز عقاب" یا "بلندتر از حد پرواز عقاب" میشود، این سلسله کوه عظیم الشان که مانند دیوار بلند سنگی در وسط آریانا افتاده در بنداهش بنام "اپارسین Aparsin یاد شده و این اسم خلاصه همان نام اوستائی است زیرا مرکب از دو کلمه "اپار" یعنی "بالا و ماورا" و "سین" یعنی (عقاب) میباشد یونانی ها عموماً این کوه را "پارو پامیزوس" خوانده و به همین جهت مورخین و جغرافیه نگاران آنها ولایت مرکزی افغانستان را که یک حصه زیاد آن ولایت کابل فعلی را در بر میگیرد بنام "پارو پا میزادی" یاد کرده اند. طوریکه بالا دیدیم درز میادیشت اوستا اسم این کوه به کلمه "ایشکته" یا "شکته Shkata" متصل است که در بنداهش "شکفت" Shkaft شده و یکی از معانی که دار مستتر برای آن میدهد همین شگفت است که تا حال در زبان دری آریانا از بین نرفته و به این ترتیب آنرا (کوه شگفت و پراز غرایب) هم تر جمه میکنند که با معنی خود اسم آن میتوان آنرا "کوه بلندتر از حد پرواز عقاب و پرشگفت و غرایب" خواند قراریکه از "بنداهش" و "زاد سیرام Zad Sapram" بر می آید کوه "آپارسین" از سیستان تاسینستان، یعنی از "سیستان تاچین" انبساط داشت. علاوه برین در فصل ۲۰ فقرۀ ١٦ و ١٧ بنداهش چنین ذکر شده که رود خانه "هرو Haro" (هری رود) و "هتومند Hetum and" (هیرمند) از کوه آپارسین سرازیر میشد پس چه از روی زمیادینت ویسنای دهم خود اوستا و چه از روی "بنداهش" واضح معلوم میشود که سلسلۀ هندوکش بلندترین کوه آریانا که ازان بهر طرفی شاخه ها جدا شده است در عصر اوستائی و بعد از آن خیلی معروف بود طول،،بلندى منتها الیه شرقی و غربی رودخانه های معروفی که از آن سر چشمه میگرفت و بته هوما که روی آن میروئید همه معلوم بود.


کو سرادا

با اکثر احتمالات عبارت از کو های غور میباشد مبارک شاه غوری از کوه "کوراسون" در غورذ کر کرده و این نام با نام قدیم او ستائی بی مشابهت نیست که تا عصر او از بین نرفته و شاید هنوز هم نزداهانی معروف باشد.


پورانا

واضح عبارت از "پروان" است و این کلمه بر کوه و کوتل ودره اطلاق میشود در متن اوستا به مفهوم کوتل و دره ومعبر استعمال شده و درین شبهه لی نیست که کوهای اطراف پروان و "کوتل سالنگ" را در بر میگرفت چیز عجیب این است که در متن اوستا کلمۀ "پورانا" در جمله ئی استعمال شده که آنرا "راه باز" هم ترجمه کرده اند اصل فقره چنین است "آوی پورا ناویشپانها" یعنی "بطرف راه باز پروان" ازین جا علاوه براسم کو مخاصیت طبیعی دره که یکی از راهای باز هندوکش است و برف آنرا بکلی مسدود نمیسازدهم ظاهر میشود.


سپی تا گوناگیری

این اسم مرکب از سه کلمه است: "سپیتا" یعنی (سفید)، "گونا" یعنی (گون)، و (گیری) یعنی (کوه) که معنی مجموعی آن "گوه سفید گون" میشود و عبارت از "سفید کوه" مشرقی است که پښتو عین کلمات قدیمی آنرا بصورت "سپین غر" محافظه کرده است. 

پیشتر به ملاحظه رسید که در زمیادیشت کوهی به اسم "سپیته ورنه" هم ذکر شده که آنرا "کوه سفید پوش" ترجمه کرده اند و شاید "سپیته غرونه" یعنی "کوهای سفید" بوده باشد این کوه هم یا همان سپین غر مشرقی و یا شاخه ای از ان است و یا کوه علیحده ئی میباشد که برف آنرا پوشانیده بود. این مسئله بر همه معلوم است که ما در کشور خود در دو حصه سیاه کوه و سفید کوه داریم: سفید کوه وسیا کوه بین هری رود و حوزۀ مارجیان و سپین غرو تورغر واقع در ننگرهار (مشرقی) در اوستا هم این تفریق مراعات شد. سیا کوه وسفید کوه اول ا لذکر قراریکه دیدیم در زمیا دیشت بنام های "سیامکه" "سیاک اومند" و "وفره یانت" (وفار او مند) یعنی "سیاه کوه" و "برف کوه" خوانده شده اند و سفید کوه ننگرهار بنام "سپیتا گوناگیری" تذکار یافته و "تورغر" آنرا باید در میان اسمای کوه های اوستا تجسس کرد.


ستیرا

نام قدیم تیرا است که با تلفظ باشندگان دامنۀ شمالی سفید کوه (ST) به (T) تبدیل میشود. "ستیرا" در اصل حقیقت نام بلند ترین قله و کوه این علاقه بود زیرا در یسنای دهم اوستا دریک جملۀ ادبی چنین آمده:(اوی ستیرا ستار و سارا ) یعنی "بطرف کوه تیرا که سر آن به ستاره میخورد". این هم از ملاحظه نماند که در فقرۀ ٦ ز میادیشت در قطار کوها از کوهی بنام "تیرا Taera" هم اسم برده شده است.


پورو اتاوا Paurvatava

در فقرۀ دهم یسنای دهم این کلمه هم آمده و آنرا "بالای این کوها" ترجمه کرده اند حال آنکه این هم اسم خاص کوهی است که در علاقه ننگرهار افتاده و هنوز هم بنام "پروت" یاد میشود.