ناهید و مبعد آن در بکتریان

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

ناهیدکه بحیث اسم خاص مورد استعمال زیاد درمیان زنان و دوشیزگان پیدا کرده و درفرهنگ شرقی و افسانه ها و ادب فارسی مرداف (وینوس)علامۀ فارقه زیبائی جنس لطیف شده داستان تاریخی وسوابق دارد که یک قسمت آن جنبۀ عمومی دارد ویک قسمت آن اختصاص به سرزمین بکتریان ورودخانه آموپیدامیکند.

قدیم ترین شکل کلمۀ (ناهید) درادب اوستائی به صورت (اناهیتا) آمده وعمومـأ به کلمۀ دیگری که عبارت از (اردویسورا) است ملحق میباشد که به عقیدۀ بعضی ازدانشمندان نام رودخانه آموبود.

درمتون اوستائی (اردویسورا اناهیتا)صدها مرتبه تکرارشده وواضح معلوم میشود که این نام قبل از دوره های زرا تشتر درازمنه قبل التاریخ بحیث ربة النوع آب معروف بود. دراوستا ربة النوع آب بصورت عمومی بشکل (ایام نپات) وبصورت خصوصی به شکل (اردویسو را اناهیتا) ذکریافته و (گایکر) دانشمند آلمانی معتقید است که درین نام ترکیبی دو اسم خاص یک نام رودخانۀ (آمو) ودیگراسم موکل آب مذکوردیده میشود و (اناهیتا) نام موکل آب های آمو دریا بود.

نامبرده ازمتن اوستا پارچۀ را ذکرمی کند وازروی آن استنباط میشود که رودخانه (اردویسورا) یا آمودریا رودخانه خروشان وبزرگی بوده که ازبلندترین نقطه جهان سرچشمه گرفته و باصدها وبه اصطلاح اوستا با هزاران شاخۀ خود از دامنه های کوهها سرازیرمیشد وبرابرراهی که چهل روز سواری طی کند ازسرچشمۀ خود دورمیشد.

ملتفت بایدبود که (آبان یشت) یایشت پنجم اوستا وقف ستایش ربةالنوع یا موکل همین رودخانه بزرگ است که ازحاشیۀ شمالی بکتریان می گذشت ومیگذرد "دارمستتر" دانشمند فرانسوی معتقد است که (اردویسورا اناهیتا) را(قوۀ عالی مطهر)میتوان ترجمه کرد ومقصد ازآن سرچشمۀ طبیعی است بالای کوهی که ازبلندی سرآن به ستاره میخورد وبه اصطلاح اوستا تمام رود خانه های روی زمین از آن فرومی آید. درماخذ تازه تر(ارودیسورا)نام رودخانه واناهیتا نام موکل آن شده است.

خلاصه بامرورزمانه کلمه (اناهیتا) از(اردویسورا) جداشده و(اناهیتا) قوه عالی مطهر بصفت (ژنی)یاموکل رودخانه بصورت دوشیزۀ زیبا شکل وقیافۀ مخصوص پیداکرد که درآن موردهم خود ا وستا به مامعلومات قشنگی میدهدومیگوید:

“اناهیتا دخترجوان وقشنگی است با اندام زیبا وقد بلند آثارپاکی ونجابت درسروصورت اوهویداست. کمرش بسته است وپیراهن حایشه زرین می پوشد گوشواره های بزرگ مربع طلائی دارد دوگلوبند درگردن سفیدش دیده میشود. کمرش رامی بندد تا سینه هایش زیبا تر وبرجسته معلوم شود. برسرش تاج طلائی مدورمیگذارد وصد ستاره که هرکدام هشت رخ دارد درتلئلؤاست......”

قراریکه ملاحظه میشود اوستا طوری”اناهیتا”راتعریف میکند که گوئی مجسمۀ او درآن زمان ها موجود بوده این هم قابل تذکراست که قرارشهادت اوستا شاهان داستانی ونیمه افسانه ئی باخترازقبیل پیشدادیان وکوانی واسپه تا زمان کشتاسپه همه ازاواستعانت کرده اند وخود زراتشترابه تکرارازاوکمک طلبیده.

آنجه “اناهیتا” را بیشتربه سرزمین بکتریان مربوط میسازد وجود معبدی بود بنام او.

“راولنسن” انگلیس درکتاب خویش موسوم به “بکتریا” مینگارد که درشهر بکترا معبد مجلل و با شکوهی بنام “اناهیتا” یا “انائیتس” وجود داشت فراموش نباید کرد که وجود "معبد اناهیتا" درشهر"بکترا" قدامت زیاد دارد و معمولأ عقیده برین است که این معبد دراینجا قبل ازدوره هخامنشی وجود داشته و “سیروس”موسس این سلاله بعد ازلشکرکشی ها درباخترآئین “اناهیتا”را باخود به سرزمین فارس برد ودرزمان خشایارشایارشاه پرستش ناهید درآن دریا به اوج ترقی رسیده بود.

۱۲/۲/۳۸