السابع با تو بن توشی بن چنكيز خان
پیش ازاین به تقریرپیوسته است،که توشی (۷) پسرمهترچنگیزخان بود چون او بقصد پدر از دنیا نمی کرد، ازوی پسران بسیار بماندند،مهترهمه ایشان با تو بود (۸) او را بجای پدر او چنگیزخان بنشاندند، وممالك قبایل ترکستان، از خوارزم و بلغارو برطاس (۹)،وسقلاب تاحد روم تمام درضبط أو[ درآمد،ودرن ديارجمله قبایل خفچاق (۱۰)
(۱) قرآن ، الانعام ۷۹ (۲) قرآن،العنكوت ۴۵ (۳) مط و مب : وآداب بجای (۴) مط و مب: گرداند (۵) قرآن، الا عراب ۵۵ (۶) كلمات بين «۰۰۰، درمب نیست.(۷) نسخه بدل دراصل: تولی (۸) اصول: ایشان همه با تو بود(۹) بضم اول نام قومی است، که ولايت وسیع آنها هم بنام ایشان نامیده می شود و از ناحیه های خزراست، و نیزنام شهری است درانجا (مراصد) (۱۰) مط و مب: قیچاق
(۱۷۶) طبقه۲۳ خروج مغل
وقنکلی(۱) ويملك والبری وروس و چرکس و آس تابحر ظلمات بنگرفت،وجمله اورا من نماد گشتند،واو مرد (بس) عاق (۲) ومسلمان دوست بود، ومدامانان را در پناه او درمرفه الحال روزگارمی گذشت(۳) و درلشکرگاه [او] وقبائل اور مساجد با جماعت قایم، وأمام ومؤذن همه مهیا بودند، و درمدت ملك او وعهد حیات او هیچ ضررازفرمان او،واتباع ولشکراو ببلاد اسلام دنرسيد ومسلمانان ترکستان را درظل حمایت او فراغ بسیار وامن بیشمار بود، و هر ولایت که در ایران در ضبط مغل آمده بود، او را از ان نصيب من بید،و شما شتگان او درآن مقدارکه قسم او بود،نصب بودند وجمله بزرگان لشکرکشان مغل او را منقاد بودند،و بنظرپدرش توشی می دیدند. چون يك از دنيا نقل کرد( و بدوزخ رفت) جمله در پادشاهی با او(۴) تفی شدند،جزفرزندان چغتای و آن(۵) التماس بربا توعرضه کردند، که تخت مغل قبول كند، و(او) بپاد شاهی بنشیند،جمله مشتمل فرمان او باشند، باتو قبول نه کرد، منکوخان بن تولی برچنگیزخان را بنشاندند، چنانچه بعد ازاین به تقریرپیوندد.
و بعضی ازثقات چنین روایت کرد(ه ا) ند: که با تودر دسر(۹) و خانه به مسلمان شده بود، اما ظ!هر نمی کرد، و با اهل اسلام اعتماد تمام داشت مهدت بد مست و هشت سال کم یا بیش (۷) آن مقدار ملك رازد، ودر گذشت رحمه (۸) الله [وإن كان مومنا وخفف الله عنها لعن اب ان کاکر، او را برسم (۹) مغول دفن کردند و این طایفه رامهود است، که چون از ایشان نیکی درمیگذرد، درزیرزمین را آراسته [می] گردانند بتخت و فرش واوانی و مال بسیار درهمانجا با سلاح او و هرچه خاص اوبوده باشد دفن می کنند و بعضی اززنان و پرستاران (۱۰) و کسی راکه [دوست داشته و] دوست ترازهمه دارد با او دران موضع دفن می کنند آنگاه پشت آن موضع
(۱) مط ومب: قنلکی که در نسخ خطی راورتی ومط: قندلی و منکلی هم آمده (۲) مط ومب:عادل(۳) مط و مب: می گذاشتند،(۴) مط ومسب: بانو(۵) مط ومب: واین (۶) اصل: با او که درسر(۷) مط و م ب: کم و بیش (۸) اصل رحمه (۹) مط ومب: بررسم (۱۰) اصل و سرينال و
خروج مغل طبقه۲۳ (۱۷۷)
می پوشند و برزبرآن موضع اسپان(۱) می گردانند چنانچه اثرآن موضع نمی ماند[ لعنهم الله] وابن معهود ایشان به نزديك جمله اهل اسلام روشن است و برينجا (۲) حکایتی عجب شنیده شده است، به تحریردوسمت تا خوانندگان را اعتباری در کارآخرت ببینزاید (والله اعلم)