138

تاثیر عرفان در شعر و شاعر سنائی

از کتاب: احوال و آثارحکیم سنایی

این تحول فجائی همچنانکه راه زندگانی اورا بغتتا تغیر دارد و عواطف اورا برانگیخت و شور جدیدی در او تولید نمود همچنان پایه شاعری اورا نیز بر اساس دیگری بنیاد نهاد، بلکه بنیاد گویندگی را در شعرای ما بعد اولی یومنا هذا زیر وزبر نمود. 

بدست جلال الدین بلخی چراغ داد بر سر راه شیخ عطار و خواجه حافظ و سعدی مشعل افروخت.

نظامی به مخزن یاری کردی و خاقانی را د تحفه مددگاری نمود دبدبۀ خسروی را بالا برد و سلسلۀ جامی را استوار گردایند آنچه در اشعار حکیم قبل از این تحول دیده می شد در ما بعد آن قطعا وجود ندارد.

آنجا سخنی خاکی و اینجا رمزی آسمانی مشاهده می شود از انجا رائحۀ زمینیان می آید و ازینجا بوی عرشیان استشمام می شود.

به قول خودش کتابهای کهن خلق شده بود و او سخنی خوب و تازه با خود آورد، معانی گران را به الفاظ جزل جا داد مهم ترین مطالب را در جزل ترین کلمات گنجانید، سبک تازه اختراع کرد و اسلوب جدید در سحن نهاد.

خاطرم گفت مر مرا در سر 

کای به فضل تو روزگار مقر

زود پیش آر خوب  تازه سخن

که خلق شد کتاب های کهن

تا بدین عهد نامه اندر ذکر

زانکه در پرده بود معنی بکر 

خلاصه در صحت معنی و جزالت لفظ در روانی کلمات و حاکمیت بر مضمون کلامی فراهم اورد که باید آنرا بارون و خرد امیخت و (بر دو کعبه دلش آویخت) (1) این اولین بار بود که مسائل توحید و مطالب علم اهی در قالب شعر درامد و موضوع اخلاق یا چنین تفصیل وشیوائی داخل کلام منظوم شد.

و مصطلحات متصوفین از قبیل خانقاه و خرابات پیری و مریدی سماع و وجد و صحو و سکر عشق و انتروا از تجملات ظاهری گسستن و به حقایق پیوستن، دینا را تا چیز شمردن و عاشق حقیقت بودن داخل شعر و شاعری شد. 

در عقل نامه می فرماید:

به خرابات شو که یار انجاست 

بادۀ  روشن و نگار آنجاست 

حج آزاده گان خرابات است 

جای افتاده گان خرابات است 

خانقاه آشیان مرغ صفا است

گلشن عیش و بوستان و فاست

در عقل نامه می گوید:

پیر باید که راهبر باشد

سالک و چست و باخبر باشد

خفته گان را مرید نام منه

بر ره مرغ مرده دام منه

---------------------------------------------------------------------------- 

(1)باروان و خرد بر امیزش بر درکعبه دل آریزش (حدیقه)