129

تا ریشه کرده عشق تو در دل جوان شدم

از کتاب: مروارید گمشده ، غزل
05 February 2016

تا ریشه کرده عشق تو در دل جوان شدم

محو تو گشتم و ز برِخود عیان شدم


همچون حباب سینه تهی ازغنایِ آز

تا فارغ از تلاطم طوفانِ جان شدم


تو در ذراتِ خانۀ جانم روان و من

در جستجویت از نظر خود نهان شدم


آئینۀ دل از نفس شوق پُرغبار

آب زلال گشتم و سویت روان شدم


از بس که پُر زجلوه حسن تو شد نظر

حیران صورت تو شدم نا توان شدم


فرق سخن زعالم معنای من نکرد

آنکه دُرت ندید که من در دهان شدم


واهِب هزار مرحله طی کرد در طلب

من از طلب گذشتم و محصول جان شدم