الخامس نصربن احمد
دو پسر داشت: نوح و اسماعیل ، چون امیر شهید احمد اسماعیل در گذشت جمله امراء سپاهسالاران و نایدان ( ۶ ) و اشراف با تفاق علماء رحمهم الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱ )گردیزی : ۲۱ جمادی الاخری . ( ۲ )اصل: برادر زاده عثمان یعقوب و عمرو آورده بود. پ و رواتی : مانند متن . ( ۴ ) اصل: معدول . ( ۵ ) گردیزی : دویت دار . میر خوند و الکامل: دواتی و هواحمد بن سیمجور دوانی . ( ۶ ) اصل: قایلان ، پ : قابلان .
سامانیان طبقه(۹) (۲۰۸)
پسر او نصر احمد را بجای او بنشاندند ، و امیر نصر دران روز هشت ساله بود راوی چنین می آورد: که آن لحظه که امیر نصر را از حرم بیرون آوردند تا بر تخت امارت بنشانند چون بسال خورد برد، خوف بر وی غالب شده بود میگریست و میگفت: مرا کجا می برید ؟ میخواهید همچنان بکشید، که پدر مرا کشتید ! از من باز شوید ! چون او را بر تخت نشاندند، ابو عبدالله محمد بن احمد الجیهانی را نیابت او دادند ، و او مرد عاقل و نیکو رای بود، افتتاح کارها بنابر عدل و سیاست نهاد، و امور ملک را بر قاعده انصاف و احسان آغاز کرد، اما چون امیر در ذات خود خورد سال بود، امراء اطراف عصیان ظاهر کردند. اول کس که عصیان ظاهر کرد، عم پدر ( ۱ ) او بود، اسحاق بن احمد سامانی ، و پسر او الیاس بن اسحاق به سمرقند، و لشکر مستعد کردند و روی به بخارا نهادند. حمویه ( ۲ ) بن علی که یکی از سپاهداران امیر نصر بود، پیش ایشان باز رفت با همتی ، و ایشانرا منهزم گردانید و تعاقب نمود تا در سمرقند ، و امیر اسحاق امان طلبید، واز کرده پشیمان نمود، ازوی عفو کردند، پس از ان پسر عم ( پدر ) او منصور ( ۳ ) اسحاق در سنه اثنین و ثلثمائه عصیان آورده ( ۴ ) درخراسان و نیشاپور . و حسین علی که والی هراة بود با وضم شد از بخارا جمع سپه سالار روی بدیشان آورد، پیش از انچه بد یشان رسد منصور در نیشاپور وفات یافت، حسین علی بهراة بازگشت، و همچنان بر سر عصیان می بود، و جنگ پرخاش داد، تا آخر گرفتار شد، و او را نیز بلباس عفو بپوشید، واز و درگذارانید به شفاعت نایب دولت محمد احمد جیهانی و در عهد او هر که با وعصیان آورد یا کشته شد یا تئبعه کرد از وی عفو فرمود و امارت او درعهد المقتدر بالله بود، و در عهد القادر بالله، و در عهد الراضی بالله و تا عهد المتقی بالله بداشت و همگنان را رقبه طواعیت در ربقه خدمت آورد و از حضرت آن خلفاء مذکور رضی الله عنهم او را هم عهد ولوا رسید، تا در رجب سنه احدی و ثلثین و ثلثمائه برحمت حق تعالی پیوست. و لقب امیر سعید گفتند و مدت ملک او سی سال بود در گذشت.
______________________________________________________________________ (۱) پ : آورد عمر پدر او . ( ۲ ) اصل و پ : حمزه بن علی . اما گردیزی ( ص ۱۹ ) و ابن خلدون ( ۴ : ۳۳۷ ) ورواتی : حمویه بن علی . ( ۳ ) اصل: و اسحاق. ( ۴ ) اصل: آوردند