آغا دوست
تذکره ها این شاعره زا بنامهای مختلف مثل آغا دوست ۲ آغته دوسته ۳حتی سنایی ۴ یاد میکنند . آغا دوست دختر درویش قیام و از اهل سیزوار بود ولی معلوم نیست که د رکدام زمان میزیست ۵ بادبیات علاقه زیادی داشت و علم عروض را خیلی خوب میدانست آغا دوست اشعار خوب میسرود و تخلص خود را دوستی گذاشته بود۶ این غزل از اوست :-
غزل
هرکجا آن مه باینن زلف پریشان بگذرد هرکه بیند کفر زلف او ز ایمان بگذرد
ای محبان سو العصب دردیست درد عاشقی هر که دامن گیرد دردش ز درمان بگذرد
۱ در شماره ۲۰ سال دوم مجله جهان نو آقای ایرج افشار در مقاله شاعر توانا و نیرومند خود می نویسد نگارنده غزلی را که مطلع آن ذکر شد مکرر شنیده ام که به قرة العین گرقته اند و هنوزنتوانسته از آنچه را صاحب تذکره یزدان نوشته اند تحلیل کنم .
۲روز روشن تذکره الخوانین .
۳مرآت الخیال و پشتنی میرمنی .
۴ مشاهیر نسوان .
۵ چون نام این شاعره در مرآت الخیال ذکر گریده و تالیف مرآت الخیال در ابتدای قرن دوازدهم هجری است . پس بهر صورت قبل از قرن ۱۲ حیات داشت .
۶ پشتنی میرمنی
«۸۶»
هرکه عاشق شد از او دگر سر و سامان مجوی ز آنکه عاشق ترک سر گوید ز صدان گذرد
در فراقش دوستی گردید چو ابر نو بهار گریه و زارش چو بیند ابر گریان بگذرد
مطلع غزل فوق در همه تذکره ها بنام آغا دوست آورده شده ولی سه فرد دیگر آن تنها در تذکره الخوانین ۱ موجود است مشاهیر نسوان این شعر را نیز به او نسبت میدهند .
زآشنایی تو عاقبت جدایی بود فغان که با تو مرا این چه آشنایی بود