32

مرثیه و تاریخ وفات رودکی

از کتاب: تاریخ گویی به تعمیه در اشعار قدیم دری

شمس الدین محمد بن قیس رازی در المعجم فی معتبری اشعار العجم (تألیف ۶۳۰ق) در مبحث قوافی مرفوع قطعه بی از شعر می آورد که ظاهراً در رثای رودکی شاعر اقدم زبان دری سروده شده است سال وفات رودکی بتصریح عبدالکریم سمعانی مروزی (متوفا۵۶۲ه‍) در رودک سمرقند سنه (۳۲۹ق ) است الانساب (۲۶۲ب) ولی معلوم نیست که این مرثیت را کی و در کدام وقت ساخته است .


از سیمای ظاهر و طر زاد او شیوۀ شعر و تلفیق کلمات آن قدمت و نزدیک بودن آن و به عصر رودکی یعنی نصف اول قرن چهارم پدیدار است ولی بطور یقین پیش از تألیف المعجم شمس قیس رازی و اوایل قرن هفتم است . 


شمس رازی نام گوینده را تصریح نکرده و یا نمی‌دانسته ولی بعضی متقدمان در قوافی مرفوع در لقط او یا بی افزوده اند و آنرا روی ساخته (المعجم ۲۵۰) و ازین بر می ید که گوینده این قطعه (متقدمان) بوده و شاید معاصر رودکی در قرن چهارم زندگی داشته است مرثیت اینست: 

رودکی رفت و ماند حکمت اوی 

می بریزد نریزد از می بوی 

شاعرت کو کنون که شاعر رفت 

نبود نیز جاودانه چنوی 

گشت خون آب چشم از غم وی 

زاندهش موم گشت آهن و روی 

نالۀ من نگرشگفت مدار 

شوبشو زار زار نال بروی 

چند جوئی چنو نیابی باز 

از چنو در زمانه دست بشوی 

این مر ثیت حلوی تاریخ وفات رودکی به تعمیت سر پوشیده است ولی در بین آن اشارات تسهیلی هم بحل تعمیت موجود است بدین نهج در بیت اول اصول مقومه حکمت (۴۶۸+بوی ۱۸=۴۸۶) آمده وبدلالت صریح گوید که حکمت رودکی باقیست. پس ما کلمه حکمت را اصل مفهوم دانیم. در مصرع ثانی گوید که از می بوی نمیر و دوا ارزش ابجدی بوی هم بجاست و با حکمت جمع میشود که جمله ۴۸۶ باشد. 

در بیت چهارم بیک عملیه تتمیم رقمی جناس اشاره است و گوید ناله مرا بنگر و زار زار بنال . 

وقتی نال از ناله بر آید باقی می ماند حرف (ه‍=ه) و این از اصول متممه است که باعدد سابق جمع میشود(۴۸۶+۵=۴۹۱) 

در بیت پنجم بیک اشارۀ تکمیلی گوید از چنو در زمانه دست بشوی. یعنی ارزش ابجدی چنو ۵۹ را با زمانه ۱۰۳ جمع کن که جمله ۱۶۳ شود و ازین هر دو دست بشوی و از ۴۹۱ عدد اصول متممه و مقومه تفریق کن و باقی می ماند ۳۲۹ ه‍ ق سنه وفات رودکی است که مرثیه در تعزیه او گفته شده است. اینگونه تعمیه تاریخ وفات از قدیم در ادبیات دری رواج داشته و شاهدان مراثی سروده مختاری  و سنایی و مولوی و غیره است که شرح داده خواهد شد. تاکنون کسی ملتفت اینگونه اعجوبه های ادبی که در کلام اساتید باستانی نهفته نبوده و یا ذکر نکرده اند.