مهتر یوسف علیه السلام
محترم یوسف علیه السلام پیغامبر صاحب جمال بود، و مهتر یعقوب او را از همه فرزندان دوسترداشتی، و او هفت
ساله بود، که در خواب دید، که یازده ستاره از آسمان و ماه و آفتاب فرود آمدند و خدمت او کردند، با پدر گفت. یعقوب
علیه السلام او را منع کرد، که زینهار تا ازین خواب تو، برادران آگاه نگردند، و بعضی گویند : که
(۱)نیا: جد پدری یا مادری ، که جمع آن نیاکان است (فرهنگ نو بهار)
طبری : لیان بن ناهر. ابوالفدا : لابان . تورات: لابان (۲)
مسعودی: صدوچهل (۳)
(۴)کلمه مدفونند دراصل نیست، شاید چنین کلمه افتاده باشد.
(۳۰) طبقۀ اول انبیاء
مادر برادرانش بشنید، و با ایشان باز گفت. برادران رای زدند، که او را بباید برد، و بموضعی باید انداخت، که از
کنار یعقوب علیه السلام دور افتد، روبیل برادر مهتر بود گفت: کشتن با و مصلحت نیست.
ابن جریج (۱) میگوید: که شمعون گفت، او را در چاهی باید انداخت؛ از پدراجازت خواستند و به تماشا بردند، و او
را در چاه انداختند. کاروان مالک زعز (۲) بدان موضع رسید، و او را از چاه بر آورد، برادران آمدند گفتند: این غلام
گریخته ماست، و به بیست درم نقره قلب فروختند، و مالک اورا به مصر برد، قطمیر وزیر عزیز مصر بود، وزلیخا
زن او، او را بخرید، و زلیخا بخوبی او دل بباد داد، و از برای دفع تهمت از خود یوسف را در زندان کرد، هفت سال
در زندان ماند، تا عزیز مصرخواب دید: که هفت خوشه سبز، و هفت خوشه خشک دید، و تعبیر آن یوسف باز گفت،
و او را در وزارت مصر داد، وعزیز شد، و برادران بوی رسیدند و مهتر یعقوب با اهل و تبع و خویشاوندان، بقدر
هشتاد تن به مصر آمدند، ویازده برادران و مادر و پدر او را خدمت کردند، و مدت غیبت او از پدر چهل سال بود،و
یعقوب بعد از آنچه به مصر آمد، هژده سال بزیست ،پس او در مصر، و برادرش عیص در شام ، در یک روز به
رحمت حق پیوستند و مهتر یوسف، بعد از پدر بیست و سه سال بزیستو بروایت توریت عمر یوسف تا عهد موسی و
خضر بود، و میان آنچه یعقوب بمصر آمد، تا آنگاه که موسی بنی اسرائیل را از مصر بیرون آورد چهار صد سال بود چون یوسف وفات یافت، در تابوت رخام کردند و در نیل دفن کردند، موسی علیه السلام او را از آنجا بیرون برداشت و
به بیت المقدس آورد، و عمرمهتر یوسف با صح روایت صدوبیست سال بود، والله اعلم بالصواب.
______________________________________________________________________
(۱)عبدالملک بن عبدالعزیز ابن جریج از مشاهیر رجال حدیث درسنه۸۰ ه به مکه متولد، و در حوالی ۱۵۰ ه وفات یافت . ذهبی درتذکرة الحفاظ گوید: که وی اصلاح رو می بود و ابن خلسکان ج۱-د۴۰) وی را از واضعان حدیث می داند و گوید:انه اول من صنف فی السلام. طبری ازآن شخص بسیار روایت می کند.
(۲)کذا فی الاصل، ولی طبری (ص۲۳۳) نام این شخص را (مالک بن دعر بن بویب ) مینویسد، و مجمل (ص ۱۹۵) مالک دعور می آورد.
انبیاء طبقه(۱) (۳۱)