32

نورترك

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

 منهاج سراج درشرح حال سلطان رضيه (طبقه ۲۱) ذکری ازنورترك وحرکت قرامطه در دهلی کرده، که بقول هودیو الا ربطی با فرقه خواجه های اسماعیلی هند دارد (حواشی برايليوت /۲۷۲۲ )

 این فرقه بقول انتهوین از نزاریه مستعليه اند، که درسن ۱۰۹۴ م-۴۸۷ ه تشکیل یافته و درتاریخ گجراتی بنام خواجه ورتنت (ص ۱۵۵) چنین آمده: که این فرقه يك هيئت تبليغي را به هندارسال داشتند، که نام روی آن نورالدین با نورشاه بود وخواجگان اورا نوربسته گور یعنی راهنمای نورخالص میگفتند، وی دوباربه تاجرات آمد وراجه آنجا را به عقاید خود درآورد، که به همه دوم (۱۱۷۹ و ۱۲۴۲م ) = (۵۷۴ - ۶۴۰ ه) باشد، نتهوین این نورترک طبقات ناصری راهمان نورسته گورراهنمای فرقه خواجه هند دانسته است (رك: قبایل وفرق بمبئی ۲/ ۲۰۱ تا ۲۱۷)

درباره نورترك يك قرن بعد درهمان شهردهلی ودرمحضرعارف بزرگواری مانند خواجه نظام الدین اولیا (۶۳۴- ۷۲۵ھ) ذکری رفته که اميرحسن علاء سجزی آنراضبط کرده و حاکی ازعلومرتبت و صفای


(۴۰۰)                                                       نووترک                                                           تعلیقات

طینت وتقوای نورترک است و اينك مختصری ازملفوظات خواجه نظام الدین:

((يکشنبه ۱۸ ربیع الاخر ۷۱۸ ھ: دانشمندی بود که اورا نورترك بگفتندی،ازینجا جانب کعبه رفته بود وهمانجا ساکن شد، آنجاخانه ساخته بود،و بردرخانه نوشت:هرکه درخانه من درآید،وبااومسواك نباشد،آمدن او درخانه من حرام است.» (ص ۱۹۱ فوایدالفواد اميرحسن علاء سجزی طبع نولکشورلکهنو ۱۳۰۳ ق )

« سه شنبه ۱۳ شعبان ۷۱۸ ھ : حکایت مولانا نورترك افتاد، بنده عرضداشت کرد، بعضی علمأ حضرت، درباب دین او چیزی گفته اند. فرمود نیازآب آسمان پاکیزه تربود. بنده عرضداشت کرد که درتاریخ طبقات ناصری هم چنین نوشته دیدم که اوعلماء شریعت را ناجی ومرجی گفتی. فرمود:که اورا با علماء شهرتعصبی تمام بود، بسب آنکه ايشانرا آلوده دنيا ديدی.ایشان بدین سبب اورا بدان چیزها منسوب کردند ... بعد ازآن حمایت مولانا ترك فرمود: که اوراسخنی کبری بود، اما دست بکسی نداشت، هرچه گفتی بقوت علم گفتی،وفوت مجاهده، اوراغلامی بود نداف،هرروزيك درهم بمولانا بددی،وجه معاش اوهمان بوده است ... وقتی آن بزرگی درها نمی رسید و تذکیرکرد.ازشیخ الاسلام شیخ فریدالدین قدس الله سره العزيزشنیدم که من بسیار تذکیراوشنيدم.وچون به هانسی رسید و تذکیرآغاز کرد، من رفتم تا تذکیراو بشنوم من جامه رنگین داشتم و پاره پاره، وهیچ وقتی میان ما ملا قات نبود.همین که درمسجد درامدم، نظراو برمن افتاد،آغاز کرد:مسلمانان! صراف سخن رسید، بعد ازآن مداحی کرد، که هیچ پاد شاه را نکرده بود.. »:

« وقتی سلطان رضيه بدو،زری معقد فرستاده بود،پرکاله بود اززر،ای آنرا رد کرد.چوبی بدست برداشت وآن چوب برآن زرمیزد ومی گفت: این چیست از پیش ببربد!

(ص ۱۹۸ - ۲۰۰ کتاب مذکور ) 

شیخ عبدالحق دهلوی نیزراجع به نورترك به نقل ازهمین فوايد الفواد شرحی دارد، به اخبارالاخیار (ص ۵۷) طبع مجتبایی  دهلی ۱۳۳۲ ق رجوع کنید.