آریا

از کتاب: آریانا

"وی وین دوسن مارتن" در کتاب "مطالعات جغرافیائی اقوام قدیمی شمال غرب هند" به اساس تذکرات سرود "ویدی" مینگارد: "قبایلیکه سرود ویدی به ایشان متعلق است، یعنی آنهائی که در صفحات گذشته مطالعات خود به صفت "قبایل ویدی" یاد کردیم در القاآت مذهبی خود را فقط بیک نام یاد کرده اند که عبارت از نام "آریا" است. این کلمه در سانسکریت از خود اشتقاقات ندارد و نام نژادی است که اصلیت آن را به زمانه های مجهول سراغ باید نمود..."(۱) نگاه کنید مدقق مذکور با چه دقت نظر مورد صحیح استعمال این کلمه را یافته و میگوید: "قبایل ویدی تنها خود را به نام "آریا" یاد میکردند و "آریا" تنها نام قبایل ویدی و یا قبایلی است که "سرود ویدی" به ایشان متعلق است."

دانایانی که در میان قبایل ویدی بودند بخوبی ملتفت مسئله قومی و قبیلوی خود شده و شعرای ایشان همیشه کوشش نمودهاند که یک نام مشخص را در مورد کتله خود استعمال کنند.

این نام، نامی است که آنرا میتوان علامة فارقه تمام اختصاصات قومی خواند که سرود وید به ایشان تعلق میگیرد زیرا این نام یک نام "خشک" و بی مفهوم و یک "اسم بی مسمی" نیست. یک کلمه است ولی یک عالم معانی در بر دارد و اگر بگوئیم در مفهوم و معانی اصطلاحی آن تمام محاسن اخلاقی سرودها نهفته است مبالغه نخواهد بود."

"آریا" از نقطه نظر مذهبی "پرستنده"، "معتقد"، "قربانی دهنده" آمده و مفهوم اصطلاحی آن، شریف ،بادار ،آقا مالک اختیاردار است که با کثرت استعمال در موارد مختلف یکعده صفات دیگر از قبیل جوان،مردی مهمان نوازی، رشادت، دلاوری، وطن دوستی، جنگجوئی و غیره به آن پیوست گردیده است و در هر کدامی از ین صفات مفهوم نجابت به آن هم آهنگی دارد.(۲)

تا زمانیکه "قبایل ویدی" در باختر و نقاط دو طرفه هندوکوه تمرکز داشتند و هنوز مفهوم طبقات اجتماعی بمیان نیامده بود قبایل بلااستثنا خود را به نام "آریا" یاد میکردند و غیر از ین ،نام نام دیگری بر خود نمانده بودند. آریا نجیب و نجیب زاده و اختیاردار و پرستنده معنی داشت و به تمام قبایل یکسان اطلاق میشد. پس میتوان گفت که این نام را در قدیم ترین زمانه هائی که تعین آنهم مشکل است کتله "آریائی باختر" بر خود نهاده بودند پیشتر از زبان مدقق فرانسوی ذکر نمودیم که کلمه "آریا" در ساسکریت اشتقاقی ندارد و اسم نژادی یک کتله بزرگی است که اصلیت آنها را در زمانه های مجهول سراغ باید نمود. این زمانه مجهول هم تا اندازه زیاد معلوم میشود.

ما به مبدأ ظهور اصلی آریائی در اینجا کاری نداریم اینقدر میدانیم که آریائی ها پیش از استقرار در باختر به این نام یاد نشده.اند پس واضح میتوان گفت که "آریا" بار اول در مورد "کتلهٔ باختری" استعمال شده است.

آریائی های باختری با این نام مدنیت ،سلطنت ،حکومت فرهنگ، زبان و آئین مشخص بمیان آورده مراتب حیات مادی و معنوی را سپری نمودند که یاد آن دوره مسعود از خلال سرودهای ویدی جسته جسته و از نگارشات اوستا روشن تر معلوم میشود و شهنامه ها در قرن چهارم هجری خاطرههای چندین هزار ساله را با مختصر تصرفاتی که طبعاً زاده مرور زمانه است چون تابلوئی مقابل چشم ما گذاشتند.

سلاله "پاراداتا" و "کاوی" که اوستا اسم میبرد و شهنامه ها بنام "پیشدادیان بلخی"  و "کیان بلخی" تذکار میدهند دو دودمان سلطنتی کتله باختر اند که حق تسمیه خانواده های سلطنتی "آریا" به ایشان میرسد. همین قسم مدنیت، فرهنگ، زبان و عنعنات كتله باختری را میتوان بنام مدنیت، فرهنگ، زبان وعنعنات "آریا" نامید.

بعد از دورۀ زمامداری دو دودمان فوق که کشور در اثر تدابیر خردمندانه ایشان آباد و نسل نیرومند آریا زیاد شد مهاجرت آهسته آهسته و بصورت غیر محسوس شروع شده و پاره قبایل بطرف شرق و غرب به خاکهای هند و فارس کنونی منتشر شدند.