یار محمدخان الکوزائی

از کتاب: رجال و رویدادهای تاریخی

وزیر ، وزیر کبیر، پادشاه هرات

در سال 1829 مطابق 1240 هجرى قمری شاه محمود سد وزائی طور اسرار آمیز در هرات وفات کرد و پسرش شهزاده کامران که در حیات پدر بحیث وزیر حایز اقتدار مطلقه بود لقب شاهی بر خود نهاد. عطا محمد خان الکوزائی بو زارت او مصوب شد ولی وفات او یکسال بعد سبب گردید که وزیر دیگری روی کار آید. چون بحیث عرف عمو می مقام وزارت امرارثی تلقی میشد بنا بود که پسر وزیر متوفی سردار دین محمد خان شغل وزارت را اشغال کند ولی تحریکات در بار یان از وسلب موقع نمود و نامبرده حاضر شد که به نفع پسر عمش یار محمد خان الکوزائی کناره گیری کند ، یار محمد خان که بیشتر به صفت وزیر شهرت دارد اصلا پسر عبدا لله خان الکوزائی بود که در عصر سلطنت اول شاه محمود در کشمیر سمت حاکمی داشت و با اینکه پدرش در تاریخ افغانستان شهرت زیاد دارد پسرش بشرحیکه مختصرا در ذیل می نویسیم به مراتب ازو معروف تر شد و روزی رسید که به لقب "وزیر کبیر" بجای سدوزائی های هرات حکمفرمای مستقل و پادشاه هرات شد وصیت شهرتش تمام آسیای مرکزی را فرا گرفت . وزیر یار محمد خان از 1830 تا 1842 یعنی تا آخر حیات شاه کامران سمت وزارت شاه سدوزائی هرات را حایز بود و دورۀ وزارت او درین عصر همان دوره پر جنجالی است که هرات عرصه تصادم رقابت روس و انگلیس قرار گرفته و شاهان و شهزاده گان قاجاری یکی بعد دیگری شهر را تهدید میکردند. شبهه ئی نیست که در یک چنین موقع خطیر که هرات مجزا و مطمح نظر بیگانگان قرار گرفته بود و شاه ضعیف النفسى چون کامران بران حکمروائی میکرد وزیر وظیفه بسیار سنگینی بر عهده داشت و قراریکه واضیع نشان میدهد این سردار الکوزائی از همان آغاز دورهٔ وزارت عزم قطعی داشت که هر طور باشد هرات را حفظ کند و حفظ هم کرد. در 1833 که عباس میرزا از طرف پدرش فتح علیشاه قاجار ما مور حمله بر هرات شد و خواست مسئله را با نماینده شاه کامران از طریق مذکره در مشهد حل کند و یار محمد خان از طرف شاه سدوزائی به شهر مذکور اعزام شد کوچکترین نفوذ قاجار را بر هرات و سایر نقاط قلمرو دولت سدوزائی قبول نکرد تا اینکه شهزاده قاجاری بر خلاف همه مقررات و تعاملات وزیر مذکور را تحت مراقبت و فشار گرفت .

طبعا شاه مرکامران در استخلاص و زیر خویش داخل اقدامات شد و در اثر آن یادر اثر وفات عباس میرزا (1833) وزیر یار محمدخان خویش را به هرات رسانید و کما کان وظایف خویش را اشغال کرد و بیش از بیش جلو امور را در دست توانای خود گرفت.

در 1837 حینی که رقابت روس و انگلیس در مسئله هرات بمنتهای شدت رسید و محمد شاه قاجار به تشویق و به کمک صاحب منصبان روسی ده ماه شهر را در محاصره افگند وزیر یار محمد خان چه در مذاکرات بامیجر پاتنجر انگلیس که به تغیر لباس وارد هرات شده و مدافعین را تشویق میکرد و چه در عملمات تدافعی مهارتی بسزا از خود نشان داد و از نیروی بازوی خودورقایت های دو کشور بزرگ حتی از پول کمپنی هند شرقی طوری استفاده کرد که سپاه متهاجم قاجاری از پای دیوارهای شهر عقب نشست. بعد از 1838 هرات از محاصره قاجار خلاص شد ولی انگلیس ها که درین زمان کابل و قندهار را به نام شاه شجاع اشغال کرده بودند در صدد برامدند که هرات و دولت سدوزائی محلی آنجا را هم تحت نفوذ خویش آورند. طوریکه گفتیم میجر پاتنجر انگلیس از طرف کمپنی هند شرقی برای تقویت دولت سدوزائی به شاه کامران و وزیر پول پرداخته میرفت. بعد از محاصره "کرنیل استودیت" هم به او ملحق شد تا در مقابل مخارج کمپنی امتیازاتی مبنی بر تضمین نفوذ فرنگی بدست آرند ولی یار محمدخان در حالیکه از پول آنها تا میتوانست استفاده نمود کوچکترین امتیازی به نمایندگان انگلیس قابل نشد تا اینکه "مکناتن" نمایندۀ مختار فرنگی در کابل از طرف خود "میجر تود" را در ماه می 1839 به جای (استودارت) بهرات اعزام کرد تا با صرف پول و وعده های مزید دولت سدوزائی هرات را هواخواه بریطانیا بسازند. با اینکه در اگست 1839معاهده دوستی بین (استودت) و شاه کامران امضا شد وزیر یار محمد خان که مجرای امور در دستش بود زیر بار نرفت و عملا امتیازی برای فرنگی ها قایل نشد ، یار محمدخان چون اساس علل دلچسپی های قاجار و انگلیس را به هرات می فهمید میکوشید که حتی المقدور از طرفین به نفع دولت سدوزائی استفاده کند چنانچه در حمله قاجار از پول و پشتی بانی های نمایندگان فرنگی استفاده نمود و وقتیکه خطر حمله غرب بر طرف شد و انگلیس ها جز حوزۀ هرات بقیۀ افغانستان را اشغال کردند به حرفهای نمایندگان آنها وقعی نگذاشت و با مظاهرات دوستی با محمد شاه قاجار بالاخره (میجر تود) را از هرات اخراج کرد و با قدرت روزافزون خویش کامران شاه را از میان برداشت (1842) .

شبهه ئی نیست که ازین تاریخ به بعد هم یار محمد خان لقب شاهی برخود نه نهاد منتها خویش را (وزیر کبیر) خواند ولی با داشتن این لقب به مراتب از شاه محمودو کامران سدوزائی مقتدرتر بود و درصدد برآمد که حوزه حکمفرمائی خویش را وسیع تر سازد وزیر یار محمد خان حکم فرمای مستقل هرات در توسعه حوزه نفوذ خود به دو سمت جنوب و شرق یعنی غور و حوزۀ مرغاب متوجه شد. کریم دادخان رئیس هزاره های قلعه نورا که تازه سر مخالفت بلند نموده بود مطیع ساخت و متعاقبا در ظرف همان سال 1842 (1257هجری قمری) که مصادف به جنبش معروف کابل علیه فرنگی میباشد به غور لشکر کشید درین وقت در غور دو نفر بنام مصطفی خان ابراهیم خان صاحب نفوذ زیاد بودند. دو تن از پسران شاه کامران متوقى بناهای سیف الملوک وسعادت ملوک حین گریز از هرات نزد ابراهیم خان پناه برده بودند و سردار دین محمد خان الکوزائی پسرعم یار محمدخان که در جوانی بعدار وفات پدر مقام وزارت را به نفع یار محمد خان گذاشته و بعدها با وزیر کبیر سر مخالفت پیدا کرده بود نزد مصطفی خان پناهنده شده بود از جانب دیگر "راو لنسن" نماینده سیاسی انگلیس در قندهار رای نابود ساختن یار محمد خان دست تحریک در غور دراز کرده بود. وزیر کبیر از مخالفت سران غوری مصطفی خان و ابراهیم خان استفاده نموده ایشانرا در مقابله های با همی ضعیف ساخت و نفوذ خود را علاوه برغور در زمین داور تا مقام (کرز) و (نزلی) بسط داد و به هرات مراجعت نمود . در 1846حینی که محمد شاه قاجار سیف الدوله را از حکومت مشهد بر طرف کرد پادشاه هرات موقع یافت که حوزه نفوذ خویش را تا تربت جام توسعه بدهد. در طی همین سال و سال آینده (1847) حوزۀ ، مرغاب، میمنه، شبرغان ، اقچه ، سرپل ، تا نزدیکی های بلخ همه را مطیع خود ساخت و ازاقچه مکتوبی بنام خلیفۀ مرو نوشته و استردادعلاقه های هراتی را تقاضا نمود.

در موقعیکه نفوذ پادشاهی یار محمدخان در هرات به اوج ترقی رسیده بود در کابل سلطنت دوم امیر دوست محمدخان دوام داشت و قندهار هنوز بدست سردار کهندل خان بود روابط بین کابل و هرات تا اندازه ئی دوستانه و در اثر خویشاوندی دو خاندان شاهی (یار محمدخان دختر خود را به وزیر محمداکبر خان داد ولی قضیه وفات اخیرا الذکر سبب شد که غلام حیدر خان پسر دیگر امیر با مشار الیها ازدواج کند) صمیمی تر شد ولی بر عکس در روابط قندهار و هرات کشیدگی زیاد موجود بود و همین مخالفت های با همی سبب شد که سردار کهندل خان و وزیر یار محمدخان هر دو به محمد شاه قاجار تمایل پیدا کنند چنانچه هر یک برای امحای طرف مقابل به طهران مکاتبه هم داشتند و چون دربار قاجاری از نفوذ روز افزون یار محمد خان در سرحدات ایران در هراس بود محمد شاه میخواست سردار کهندل خان را علیه یار محمدخان کمک کنند ولی وفات او این نقشه ها را بر هم زد. متعاقبا در آغاز سلطنت ناصر الدین شاه برای دولت قاجاری مشکلاتی در مشهد پدیدار شد و آن بغاوت سالار سیف الدوله والى سابق آنجا بود و حمزه میرزا ما مور سرکوبی او شد. وزیر یار محمد خان یک طرف بغاوت باغی را که باعث ضعف دربار قاجار میشد به نفع خود میدید راز جانب دیگر جلب درستی قاجاری ایجاب میکرد که با حمزه میرزا علیه باغی همراهی کند. یار محمد خان با هر دو حریف داخل مکانبه شد و با 8هزار  نفر جنگجوی افغانی بطرف مشهد حرکت کرد ولی عملا با حمزه میرزا تشریک مساعی نشانداد و به این مناسب ناصر الدین شاه شمشیری مرصع وخطاب ظهیر و لدوله بوی اعطا نمود. چون امیر دوست محمدخان در نظر داشت که بنام وحدت خاک های افغانستان قلمرو قندهار و هرات را تحت نفوذ سلطنت خویش آورد یار محمدخان و کهندل خان با امیر مخا لف شدند و در 1267 در حالیکه نزدیک بود تصادمی میان ایشان واقع شود یار محمد خان به کهندل خان نوشت که باید عوض مخالفت مشترک تشریک مساعی نمائیم . این موقعی است که سردار احمدخان رئیس اسحق زائی سردار کهندل خان را بتسرف (لاش) تشویق نمود و سردار شیر دل خان بن مهردل خان با لشکری از قندهار به آن صوب اعزام شد. در عین موقع سردار محمد صدیق خان بن کهندل خان منطقه چخانسور را متصرف شد. یار محمد خان که در اثر این قضایا متوحش شده بود شخصا متوجه علاقه لاش شد ، احمدخان را از انجا بیرون کشید و سردار محمد صدیق خارا به لطف ومدار اروانه قندهار کرد و پسر خود سردارد سعید محمد خان را به حکومت لاش گذاشت و خود به عزم مراجعت هرات برآمد و در راه در اثر عارضه تب وفات نمود (1267) و جنازه او را در جوار مرقد حضرت جامی علیه الرحمه دفن نمودند. محمد خان در دوره پادشاهی خود در هرات که در حدود ۱۲ سال دوام کرد دست قوی که داشت سران قبیلوی همه را مطیع ساخت و امنیت راهمه جا تأمین نمود . با اینکه اومرد حریض وفسی القلب بود در آبادی قلمرو خود صرف مساعی زیاد نمود به بسط زراعت و حتی استخراج معادن متوجه شد و خرابی هائی را که در ماهای محاصره بشهر هرات تولید شده بود مرمت کاری نمود و بجای مردمانی که در اثر جنگ های بیگانگان کشته و بی خانمان شده بودند عده دیگر از علاقه قلعه نو ومناطق ایماق نشین و غیره کوچ داد و نسبت به شهزاده گان سدوزائی در ساحه وسیع تر و به خوب تر بر هرات حکومت کرد.