32

اصناف کار داران و دواوین

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، بخش اوضاع اقتصادی و اجتماعی و اداری و فکری و علمی و ادبی افغانستان
04 February 1967

در عصر اموی خراسان و سیستان مربوط بود به امیریکه از طرف خلافت به امارت  عراقین و سرزمین های شرقی و خلافت مقرر می شد، و مقراو در کوفه بود. این امیر عموما برای سه مقصد مهم در خراسان نماینده و کاردار خود را می گماشت:

(۱)برنماز    (۲)برحرب             (۳)برمال و خراج.۲

چنانچه گفته شد گاهی این امارت خاص به امارت عام تبدیل می یافت و فقط یکی شخص بر هر سه کار فوق گماشته می شد، وی تعیین قاضیان هم از حقوق خلیفه بود، که بنام وی در بلاد اسلامی ، امور قضارا انجام می دادند.

در عصر خلفای اموی و عباسی عموما برای ادارۀ ولایات و بلاد ف کارداران موظف عبارت بودند از :

اول عامل خراج و صاحب بیت المال . دوم قاضی . سوم قاید لشکر. چهارم صاحب شرط. پنجم عامل صلاة. ۳

۱سید امیر علی در تاریخ عرب ۱۹۰

۲تاریخ سیستان ۱۲۵

۳تاریخ الاسلام السیاسی ۱/۳۵۸

بیت المال :

در دورۀ ظهور اسلام در خراسان و عراق نظام مالی دولت ساسانی رواج داشت، که دران خزانه دار در بار شاهی را گنزور میگفتند.۱ و این گنز که با کلمات گنج و کنز و خزانه همریشگی دارد، مرکز فراهم آوری تمام موارد مالی دولت بود، دیوان خاصی در مقام سلطنت بنام گنز آمار داشت ، که در رأس آن یک نفر از دبیران دربار بنام گنز آمار دبهیر (دبیر خزانه) مقرر بودی . ۲

هنگامیکه مسلمانان در قرن نخستین هجری بر خراسان مستولی گشتند، ایشان نیز برای ادارۀ و نظام امور مالی خویش بیت المال را در مرکز خلافت وولایات مفتوحه داشته اند، که صاحب بیت المال بحیث وزیر مالیۀ این عصر آنرا اداره کردی. 

مواردیکه بیت المال از ان پو گرفتی عبارت بود از: خراج   جزیه زکاة فئغنیمت عشور، که ماشرح آنرا در قسمت اول همین فصل داده ایم. 

حق الصلح:

فاتحان عربی در خراسان و زابل  و کابل از مردم اینجا هنگام فتح و غلبه خویش پول نقدهنگفتی را برای بیت المال اسلامی بنام حق الصلح هم میگرفتند، و این در وقتی بود،که مردم خراسان و سرزمین های شرقی آن در تحت نظام مکمل فقه اسلامی و قوانین خراج نیامده بودند، و چون حکمرانان محلی را مغلوب میکردند، ازیشان باج نقدی میگرفتند، که درینجا چند نمونه آن بطور مثلا ذکر می شود ، که در اموال فئ شامل است :

۱/در سنه ۳۱هـ۶۵۱م حاتم باهلی از مرزبان مرو، دو ملیون و دو صد هزار درهم حق الصلح ستد۳

۲/در سنه ۳۱هـاحنف بن قیس با مردم قهستان به شش صد هزار درهم صلح کرد.۴

۳/در سنه ۳۲هـ۶۵۲م احنف از مردم مرورود سه صد هزار درهم، و از مردم

۱کریستن سین در ساسانیان ۱۵۹

۲مفاتیح العلوم ۷۲

۳ طبری۳/۳۵۰ فتوح ۵۰۱

۴فتوح البلدان ۴۹۹

بلخ و جوزجان چهار صد هزار درهم گرفت۱

۴/در سنه ۳۲هـ ابن عامر از فرمانروای هرات یک ملیون درهم حق صلح گرفت. ۲

۵/در عصر امویان فاتحان عربی از رتبیل پادشاه زابلستان بارها باژ نقدی گرفته اند که ماشرح این باژهای حق الصلح را در فصل نخستین این کتاب در مواقع آن به تفصیل دادیم . و ازین برمی آید که مردم افغانستان در مدت یک قرن بدادن پول نقد آزادی خویش را در مقابل حمله های عرب حفظ میکردند.

دیوان خراج :

کلمه دیوان را در سازمان اداری عرب از پهلوی گرفتند و در دورۀ ساسانیان نظم و نسق حکومت مرکزی بوسیلۀ چند دفتر شدی که هر یکی را در پهلوی دیوان گفتندی . ۳بقو ابن خلدون چون کلمۀ دیوان را عربها گرفتند در آغاز کار بر مجموعه های ثبت حساب درامد و براند اطلاق کردند، ولی پسانتر جایی را که کار داران مالیات دران می نشستند دیوان گفتند، و در آخر تمام مراکز کارداران دولتی بنام دیوان نامیده شد،۴ چنانچه در عصر امویان یک دیوان بنام خراج و دیگر دیوان اراضی بیت المال موجود بود، و عباسیان نیز دیوان خراج و یک ودیوان دیگر برای حساب اخراجات داشتند. ۵

اما کلمۀ خراج را اعراب از خراگ پهلوی رفته اند، که درین زبان هم از آرامی وارد شده بود، و معنی آن مالیات زمینی باشد. در عصر مقارن ظهور را اسلام امر بزرگ مالیات را واستریوشان سالار میگفتند، که گویا وزیر مالیه و زراعت و صنعت و تجارت بود، و امر هر دیوان مالی را آمار کار (محاسب اعلی) گفتندی که کار دار بزرگ مالی هر ولایت شهر پو امار کار نامیده می شد، و صاحب بیت المال هم گنز وربود. ۶

۱طبری۳/۲۵۵

۲فتوح ۵۰۱

۳کرستن سین درسا ساسانیان ۵۲۵

۴مقدمه ابن خلدون ۱۶

۵تاریخ تمدن شرق در زمان خلفاء ۱/۱۷۴ ببعد

۶ساسانیان ۱۵۸

حضرت عمر (رض) در محرم سال ۲۰هـ۶۴۰م به وضع دیوان لشکر و دیوان خراج و مالیات پرداخت، که در مصر بزبان قبطی و در عراق و خراسان بزبان پهلوی و در شام بزبان رومی می نوشتند، تاکه در عهد عبدالملک اموی در حدود ۸۰هـ۶۹۹ م بزبان عربی تحویل یافت و این وضع دواوین تقلیدی بود از نظام ادارۀ عجم ، ۱ که در خراسان هم رواج داشت ، و دیوان خراج را در حدود ۴۶هـ۶۶۶م ربیع الحارثی والی دوت اموی بمدد حسن بصری در سیستان بنانهاده بود. درین دیوان خراج کار کنانی شامل بودخ اند اند مانند:

۱/دبیر و حاسب (کار دار حساب و شمار نویسی).

۲/جهبذ (بضمۀ اول و فتحه با ۹ تحصیل دار مالیات که بندا رم میگفتند.

۳/جابی: مالیه گذار و فراهم آورندۀ مال جبایت. 

۴/مستوفی : آمر دیوان عمومی مالیات. 

۵/ مشرف: بالا بین و مفتش مالیات.

۶/استوار: شاید معتمد زیر دست مستوفی.۲

در عهد عباسیان ادارۀ امور والایات ، تمرکز و رونق یافت و قدرت کار داران خلافت دران زیاد شد، و این کارهم بدست یکنفر خراسانی بلخی یعنی خالد جد بر مکیان در عصر سفاح انجام گرفت که درتحت دیوان مرکزی خراج دو اوین عمال را در سرتاسر کشور خلافت بکشود ۳ و از لوازم این دیوان ، دانستن حساب و مساحت و ضرب و تقسیم و داشتن سجایای امانت و عدالت بود، تا حق دولت را بگیرند، و آنرا حیف و ضایع نسازند. ۴

امام ابو یوسف قاضی بزر عصر هارون عباسی برای کسی که بر جبایت خراج مقرر می شد صفات ذیل را حتمی میدانست : صاحب خراج  باید فقیه و عالم و عفیف

۱النظم السلامیه ۲۱۵ ببعد

۲تاریخ سیستان ۹۲ 

۳تاریخ تمدن اسلام ۱/۱۷۲

۴آثار الاول فی ترتیب الدو از حسن بن عبدالله ۷۱ طبع قاهره ۱۲۹۵ ق 

وشنوندۀ ارای مردم باشد، ود راه خدا از لوم لایم نترسد و در حکم خود ستم ننماید. ۱

دفاتر بقایا:

مانند امروز که در وزارت مالیه دفاتر بقایا موجود است در اواسط قرن دوم هجری نیز در خراسان همین همین دفتر وجود داشت . در سنه ۱۷۸هـ ۷۹۴م فضل بن یحیی برمکی یکی از وزیران معروف دودمان برمکیان بخی به حکرمانی خراسان آمد. او در خراسان کار ها نیکو کرد، از جور و ستم جلو گیری نمود،  و مساج و ابنیۀ خیریه بنا نهاد و دفاتر بقایایار هم بسوخت ۲ و ازین بر می آید که مالیات و حقوق دولتی بر ذمت رعایا باقی می ماند و درین دفتر قید می شد.