32

شل، سیلی

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

درطبقه (۱۹) شرح حال سلطان معزالدين دريك جمله کلمه شل آمده، که درمط (و اوبرسلطان اسلام سیلی زد) و دراصل (سیلی کشاد) نوشته شده، و بعد ازآن سوید(و بربازو زخم محکم آمد) چون سیلی در زبان فارسی لطمه است، که بدست اجرا می شود، و بر بازو زخم محکم نمی آرد،بنابران آنرا به شلی کشاد،تصحیح کردم،زیراشل وشلنگی درپشتونیزه را گویند،واین نیزهارا درشلگرغزنی می ساختند وشلگرناحیت غزنی راهم تاکنون به همین نام (شل کر) می نامند،که (گر) در پشتوازادات ظرفیت است،یعنی جای ساختن نیزه،ونيزه ستان.

راورتی نیزاین کلمه را (شل) خوانده، و به نیزه کوتاه وزوبین ترجمه کرده واین لغت اززبان پشتو به فارسی رفته،و مورد استعمال نويسندگان گردیده است،چه درآن دوره شل افغاني بسبب تیزی و دلاوری استعمال کنندگان آن مشهوربوده، وشعراءهم آنرا دربین سخنان خویش می آورده اند.فرخی راست.

 بگونه شل افغانیان دوپره و تیزچودسته دسته بهم تیرهای بی سوفاروازین شعر فرخی برمی آید،که شل افغانی شهرتی داشته، ومنسوب بوده با این قوم جنگجوی، که تاکنون هم درزبان شان زنده ومستعمل است.وی سپورت نیزه بازی سواره تا کنون درشلنگرغزنی مروج است و نیزه های دو پره درازجا دیده می شود، بیھقی گوید: تيروشل وشمشیردراحمد نهادند ( ص ۴۴۴)