32

تفسیر

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل چهارم ، بخش اوضاع اقتصادی و اجتماعی و اداری و فکری و علمی و ادبی افغانستان
04 February 1967

علم تفسیر از مهم ترین علوم نقلی اسلامیست که در دو قرن اول هجری جز و علم حدیث بود. بدین معنی که احادیث نبوی  مشتمل بر تمام معارف دینی بوده و مثلا یک راوی  حدیثی را روایت میکرد که دران حکم فهقی بود و در حدیث دیگر از کدام  حالت جتماعی داده میشد بنابرین فقه و تفسیر و اخلاق و سیرهمه اجزای علم حدیث بشمار میرفت و ما مبینیم که در صحاح سته و دیگر کتب معتبر احادیث ابواب خاص در تفسیر آیات قرآنی موجود و براحادیثی احتواء میکند که در تفسیر برخی از آیات قرآنی در موارد خاصی از طرف حرت پیامبر(صلعم) القاء و ایراد شده است.۳

۱بروکلمان۲/۱۵۵

۲الاعلام۶/۱۰

۳ضحی الاسلام ۲/۱۳۷

چون مسلمانان بدعوت خود آغاز کردند،در فهم معانی قرآن اشکالی نداشتند، زیرا اوحی بزبان خود شان نازل می شد، و اگر هم گاهی از درک معانی و یا اشارات و مجملات ان در ماندند از حضور رنبوی در آن باره سوال و حل مشکل خود را می نمودند و این اطلاعات از صحابه به تابعین نقل شده و سینه به سینه انتقال یافت.

هنگامیکه دین اسلام وسعت یافت ؛ و احکام قرآنی اساس تمام مسائل زندگی مردم بین مصرو و هند گشت و این ملل نو مسلم بازبان عربی نیز نو آشنائی یافته بودند، و در آیایت قرآنی ناسخ و منسوخ و مفصل و مجمل وجود داشت ، و شأن نزول آنهم توضیح میخواست بنابرین وجوه ضرورت شدیدی به علم تفسیر احساس شد.

از تفاسیر قدیم ، تفسیر منسوب به عبدالله ابن عباس (متوفی۶۸هـ۶۸۷م) است که آنرا برخی از مفسران از مرویات او در تفسیر آیات قرآنی فراهم اورده اند و بقول ابن ندیم : مجاهد انرا از ابن عباس روایت کرده و بعد از آن چند تن دیگر از مجاهد روایت نموده اندو و مفرسان دیگر پس از ابن عباس عبدالملک بن عبدالعزیز۲ مشهور به ابن جریح (۸۰/۱۵۰هـ) و اسماعیل بن عبدالرحمن سدی( متوفی ۱۲۷) و مقاتل بن سلیمان (متوفی ۱۵۰هـ) و غیره اند، و پس از ایشان تفسیر کبیر جامع البیان فی تفسیر القران از آثار امام محمد بن چریر طبری (متوفی ۳۱۰هـ) است که در اواسط قرن چهارم هجری در بخارا از طرف علمای خراسان بزبان دری هم ترجمه شد.

پس علم تفسیر که دز نزد ملل مسلمان عبارت از دانستن معانی آیات قرآن مطابق قواعد لغوی و صرفی و نحوی و بلاغت و شأن نزول و تعیین مکی و مدنی و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ و خاص و عام و مطلق و مقید و مجمل و مفسر و مدلول و احکام و موارد تأویل و قصص ووعید و امر و نهی آن بود ۳ حسب ضرورت مورد توجه

۱الفهرست۵۰

۲اورا نخستین مصئف در اسلام و صاحب آثار و تفسیر شمرده اند( قوت القلوب ابوطالب مکی ۲/۳۷)

۳الاتقان سیوطی و کشف الظنون و کشاف اصطلاحات از تهانوی .

دانشمندان و مردم مسلمان قرار گرفت، که نتیجۀ آن درک معانی و حقایق کلام الله و استنباط احکام شرعی و دساتیر حیاتی از آن بود.

در قسمت شرح علم حدیث، نامهای بسا از رجال و محدثان وائمه این علم را که از مدارس خراسان برامده اند ذکر کرده ایم که هر یکی از یشان درعین تدوین و تألیف صحاح و کتب معتبر سنن در انکشاف تفسیر قرآن عظیم نیز کوشیده اند در هر یکی از آثار این ائمه ابوابی در بارۀ تفسیر کلام الهی نیز هست.

یکی از قدیمترین تفاسیر قرآن به امام محمد باقر علی بن حسین (رض) امام پنجم امامیه (۶۷/۱۱۴هـ) منسوبست ، که راوی آن ابو الجار و دزیادبن منذر رئیس فرقۀ جارودیه  زیدیه (متوفی بعد از ۱۵۰ هـ ) است و او هم خراسانی بود و اسحق بن راهویه مروی که ذکر او در مبحث قرائت گذشت نیز تفسیر داشت و ۲ و حافظ امام ابراهمی بن تهمان هروی عالم خراسان که ز باشان هرات بود(متوفی در مکه ۱۶۳ هـ۷۷۰) و در صحاح حدیث ازو روایاتی شده یکی از بزرگان حدیث و تفسیر از اساتید مدرسۀ خراسن و استاد عبداله بن مبارک مری و دیگر محدثان مشهور بود . ۳ وی علاوه بر کتب السنن فی الفقه و کتاب المناف  و کتاب العیدین مولف کاب التفسیر نیز هست و حسن بن واقدمروی مولف کتاب التفسیر و کتاب الوجوه فی قرآن . و عبدالله بن مبارک مروی دارای کتاب تفسیر و محمد بن یوسف فیریابی صاحب کتاب التفسیر و ابو الحارث سریج بن یونس مروی از اجله محدثان وفقیهان و مصنف کتاب التفسیر و کتاب الناسخ و المنسوخ و کتاب القراآت ۴ همه مفسران خراسانی و پروردگان مدارس دینی این سرمین بوده اند.

در سرزمین شرقی خراسان و مجاری مهران (سند) نیز بانشر دین اسلام تفسیر ترجمۀ قرآن عظیم رواج یافته بود که این حرکت فکری در استقرار مبادی فرهنگی 

۱الاعلام ۹۳

۲الفهرست۳۲۱

۳معجم المصنفین۳/۱۶۸

۴الفهرست۳۱۹ ببعد

اسلامی و خراسانی دربر عظیم هند فوائد فراوانی را بار آورد و بسا از رجال سندی را در علم حدیث و فقه و مغازی و غیره از مشاهیره درجۀ اول علمی اسلام می یابیم که مادر صفحات دیگر ازیشان ذکری کرده ایم و در قرن سوم هجری این مبادی دران سرزمین استقرار تمام یافته بود چنانچه درسنه ۲۷۰ هـ۸۸۳م راجه اروور به امیر منصوره اطلاع داد که شخصی را برای تعلم مباد اسلامی بدربارش بفرستد. درینوقت مردی از غرب خراسان که سندی را آموخته بود وجود داشت و بدربار راجه فرستاده شد اوب خواهش راجه قرآن عظیم را بزبان سندی تفسیر و ترجمه نمود، و عقائد اسلامی را نیز سه نید منظوم و بحضور راجه اهداء کرد.۱