سبک شعری دورۀ غزنوی

از کتاب: ادبیات افغانستان از قدیمترین دوره ها

به طور کلی سبک دورۀ غزنوی را سبک جدید یا بین البین می گویند؛ زیرا این شیوه بین سبک کهنل سامانی و سبک عراقی قرار دارد و از همین عهد است که سبک خراسانی به سبک عراقی می خواهد تحول کند. اثر تبدیل سبک خراسانی به عراقی در اواخر قرن چهارم کاملا مشهود است به این کیفیت که لفظ در شعر فارسی بتدریج در پی آن می رود که خارج از حدود معنی ارزش داشته باشد و این ارزش را با رعایت همانگی از الفاظ مجاور کسب میکند و این مهمترین مختصاتی است که بتدریج سبک شعر فارسی را از حالت ساده قدیمی به سوی کمال فنی پیش می برد.        در سبک سامانی دیدم که شعر فارسی از جهت لفظ و معنی ساده بود؛ یعنی شاعر هیچ گاه گرد پیرایه های لفظی نمی گشت و در پی آن نبود که معانی را با الفاظ دشوار بپوشاند و از این رو احتیاجی به استعمال لغات عربی از اندازه ای که معمول زبان نبود , نداشت اما بتدریج این ذوق جای خود را به ذوق فنی متکلف در شعر و نثر باز گذاشت و از اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم شعر فارسی در پی آن بود که جمال  اسلوب را پیش از کمال معنی رعایت نماید و طبعا محتاج بود که لغات بیشتری به کار برد از همین جاست که مقدمات تغیر سبک از خراسانی به عراقی در این دوره فراهم شد چنانکه اگر اثاری شعاری آن عهد را مطالعه کنیم اولین نکته که بدان متوجه می شویم کثرت لغات عربی و آزادیی است که شاعر در استعمال این لغات داشته چون برای رعایت صنایعع لفظی لعات لازم را شاعر به این ترتیب در اختیار داشت صنایع و تکلیفات عربی به تدریج بر شعر فارسی تاختن آورد و هرچه بیشتر صنایع لفظی در شعر راه یافت . احتیاج به اتسعمال بغات عربی بیشتر شد و این تسلسل تا جایی کشید که در اواخر دورۀ سبک عراقی هم در شعر و هم در نثر هیچ لغت عربی نبود که شاعر در شعر این دوره استعمال نکند چنانکه بعد ها پاره ای از لغات مشکلۀ زبان عربی را که در خود عربی کمتر استعمال داشت در آثار منظوم و منثور سبک عراقی مبینم .   دیگر از مختصاتی که در این دوره به تدریج در شعر فارسی راه می یابد ذوق تنوع و ابتکار است نویسندگان و شاعران در جسنجوی انند که مضامین خود را با تشبیهات تازه و استعارات نو کنایات بدیع بیارایند , و اثر این تحول او اواخرسبک سامانی شروع می شود از این دوره به بعد تشبیه ساده تقریبا از میان می رود و به جای آن تشبیهات مرکب حسی و عقلی و مضمر می آید. در سبک سامانی کنایات محدود بود به انچه که در زبان رواج داشت اما از این دوره به بعد شاعر کنایه ایجاد میکند و ترکیبات کنایی میسازد البته در آغاز این دوره این قبیل کنایات چندان از کنایات معمول در زبان دور نبود ووجود این قبیل کنایات اسباب غموض و ابهام معنی نمی شد، اما در دوره های بعد کنایات دشوار و سنگین دور از ذهن بیشتر طرف توجه قرار میگرد از اوایل سبک غزنوی سبک غزنوی استعارت تازه در شعر فارسی میبینیم اما با رعایت حدود خاص بعدا در اواخر سبک عراقی این استعارات به جایی می رسد که جامع  آن به هیچ وجه معلوم نیست .        دیگر از مختصات این سبک بیش و کم و رود قسمتی از معانی فلسفی , علمی , کلام و منطق در شعر  است اگر چه هنوز زیادی در این دوره راجع به این قسمت نمی بینم اما پیدا است که پایۀ تحولات دورۀ بعد در این زمان گذاردهه شده است شعرای در این دوره به استعمال این قبیل معانی زیاد تفنن نمی کردند و ان معانی را بسیار ساده و بدون تغییر در شعر خود بیان میکردند اما بعدها مضامین علمی یکی از وسایل تفنن شعرا شد وحتی اصطلاحات, صرف ع نحو ع بدیع و عروض و کلیه علوم برای ایجاد مضمون استفاده می کردند. دیگر از مختصات این سبک ورود صنایع  بدیعی است در شعر فارسی . مقدمات صنعت ترجیح که در سبک عراقی مهمترین صنایع شمرده می شود در این دوره شروع و فراهم شد. گرچه اشعار عنصری دارای صنعت ترجیع ؛ چنانکه در بدیع از ان تعریف شده نیست؛ اما بسیاری از موارد اشعار این شاعر دارای یک نوع قرینه سازی بسیار ظریفی است بین کلمات دو مصرع, و در بیشتر موارد بین دو مصرع تناسب ترکیب موجود است همین کیفیت بعدها به تدریج تبدیل به تناسب تعداد کلمات بین دو مصرع می شود تا در سبک متکلف عراقی به ترصیع می رسد.               در اشعار شعرای غزنوی توجه به صنایع لفظی , بارز و آشکار است اما در حال هنوز معنی بر شعر حکومت میکند نهه لفظ و بیشتر از همه به صنعت مراعات النظیر و تضاد متوجه بودند این بود مختصری از مختصات سبک دورۀ غزنوی . راجع به مختصات هر شاعر و کتب او به شرح حال افکار او رجوع شود.