بگرام و سائر نقاط کاپیسا در افسانه های قبل الاسلام

از کتاب: بگرام ، فصل چهارم

 مقابله و "ناگا" یا شاه ماران آبی با امپراطور کنیشکا - قصر "ناگا"در دریاچه فراز سالنگ قصه معبد "راهولا"و زیر - کوه فیل سر افسانه خزانه و طوطی مانند افسانه های عصر اسلامی بگرام و قصه های که امروز اهالی بومی بیاد دارند و نقل میکنند ساکنین عصر قبل الاسلام این منطقه هم در دایره معتقدات و تخیلات مذهبی خود یک سلسله افسانه های عجیب و غریبی داشتند که از حیث غرابت از قصه های تخیلی امروزی بمراتب عجیب تر و دانستن آن بیش از بیش دلچسپ و مفید است. بر علاوه چون این قصه ها در حقیقت ترجمان روحیات تودۀ عوام آن عصر است اگر بعد از شنیدن در آنها غور و دقت شود و با قصه های امروزه مقایسه شود عوامل مشترکه زیاد بدست میآید و این از بزرگترین دلایلی است که قدامت نسل و نژاد اهالی بومی را ثابت میکند. حالا به تعقب رشته افسانه های امروزی به ذکر قصه های اهالی قبل الاسلام این منطقه مبادرت ورزیده و در آخر بعضی عوامل قابل مقایسه را یاد دهانی میکنم. تنها منبع بزرگ و موثقی که در مورد قصه های اهالی قبل الاسلام بگرام داریم یاد داشتهای زوار چینی هیوان تسنگ است که در سال ۶۳۲ مسیحی مطابق سال ۱۲ هجرت از راه بامیان به بگرام آمده و تقریباً یک ماه فصل بارانی سال مذکور را در یک معبد این منطقه که بنام "شالو- کیا" خوانده است گذرانیده. معلوماتی که راجع به چگونگی این معبد در دست داریم با صورت ورود خود زوار چینی و استقبال او چون موضوع علیحده است وآتیاً بجایش گفته خواهد شد عجالتاً از تذکر آن صرف نظر نموده از زبان هیوان تسنگ به ذکر قصه های بومی از منه قبل الاسلام بگرام می پردازیم.