غضایری رازی
ابو یزید محمد غضایری رازی اول مداح دیلمیان بود چون زبان دری در آن کشور رونقی نداشت و آنجا تحت سلطه و تاثیر زبان عربی بود اشعار غضایری موقعیتی پیدا نکرد و رو بحضرت غزنه آورد و قصیده که در فتح نار این گفت و منظور سلطان علم پرور افغانستان گردید دو بدره زربد و عطا شد.
دو بدره زر بگرفتم بفتح نار این
بفتح رومیه صد بدره گیرم و خرمال
و نسبت بدوبیتی که در ستایش ایاز گفت دو بدره دینار و دو هزار درم بوی عطا گردید . غضایری در سخنوری بپایه فرخی و عنصری نمی رسد و در قصیده که در ستایش سلطلان به غزنه فرستاد و دران عطای بیکران سلطان را دیده و گفته بود دیگر بس است و طاقت عطای ترا نداریم و صلات سلطانی از حوصله وی فزونی گرفت و شاعری را مخصوص بخود دانست عنصری بر او خشم نمود وقصیده او را پاسخ گفت اگر چه فضایری نیز بجواب پرداخت اما از عهده بر آمده نتوانست. غضا یری در (٤٢٤) وفات نمود.
بس اى ملک که نه گوهر فروختم به سلام
بس اى ملک که نه عنبر فروختم بجوال
بس اى ملک که از این شاعری و شعر مرا
ملک فریب بخوانند و جادوی محتال
بدین بها که تو یک بیت من خریدستى
سر یرو ملک نخرند و تاج وجا و جمال
مرا دو بیت بفرمود شهر یار جهان
بران صنوبر عنبر عذار مشکین خال
دو بده زر بفرستاد و دو هزار درم
بدل بداد و بیت مرا دو بیت المال