32

کتابهای گم شدۀ بابر

از کتاب: ظهیرالدین محمد بابر ، بخش تالیفات

آقایان غلیاموف G. Gulyamov  ونبي يف R. Nabiyev ناشران نسخه ازبکی بابرنامه در مقدمه خود که بر جلد اول طبع تاشکند ۱۹۴۸ م این کتاب نوشته اند کتاب مفصل Mufassal را در عروض Prosody و کتاب هائی را در فن جنگ وموسیقی به بابر منسوب داشته و آنرا از کتب گم شده او شمرده اند اگر چه رسالۀ او بر عروض اکنون موجود است و مادرین مبحث خود شرح آنرا داده ایم ولی نمیدانیم که کتاب مفصل اوبر عروض کتاب دیگری بود . یا همین رساله ؟

بابر در فنون جنگی عصر خود ماهر بود و هم موسیقی میدانست ، ولی ما از روی تذکرات مستند مؤرخان نسبت کتابی را در فنون جنگی یا موسیقی به او ندیده ایم، ونه نسخ خطی این کتابهای گم شده منسوبه به او تاکنون یافته شده است از کتابهای گم شده بابر مجموعه اشعار منتخب اوست از چهاردیوان امیر علی شیر نوائی غرائب الصغر - نوادر الشباب بدايع الوسط فوايد الكبر) واین انتخاب روز جمعه ۲۳ ذیحجه ۹۲۵(۱۶ دسمبر ۱۵۱۹ م ) در کابل از غزلیات آن دوا وین به ترتیب بحور عروضی پایان یافته بود. 


فتاوی بابری:

 این کتاب از تالیفات خود بابر نیست ولی به امر و نام او در مسائل شرعيه فقه حنفی تالیف شده است. مولف این کتاب شیخ نور الدین خوافی از اخلاف شیخ زین الدین خوافی است که در هرات نشو و نما یافته و به امر با بر مسایل فقهی مستندی را از هدايه كا في شرح و قایه شرح مختصر وقايه ، خزانة المفتين وفتاوی قاضی خان وغیره فراهم آورد و نام آنرا فتاوی بابری نهاد که، به زبان فارسی بود . این شیخ نور الدین خوافی شاگرد شیخ الاسلام سیف الدین احمد است که از اخلاف ملا سعدالدین تفتازانی باشد. 



خط بابری:

در اینکه بابر خطی اختراع کرده بود شکی نیست ، ولی این چگونه بود؟ و چه ضرورتی به ایجاد آن بود ؟ و چه مزیتی از خطوط را یج نسخ و تعليق و نستعلیق و شکسته آن وقت داشت؟ اینهمه سو الهائیست که باید از نظر علمی تحلیل و تشریح گردد نخست می بینیم که بابر در بارۀ این خط چه میگوید ؟

در حوادث ۱۹۱۰ هآ ۱۵۰۴ م مینویسد : " در همین محل ( کابل ) خط بابری را اختراع کردند." و ازین اشاره مختصر نميتو آن بشكل و مقصد این خط پی توان برد توان بعد از این بابر در سنه ۹۱۱ هـ ۱۵۰۶ م ملاقات خود را در مرغان هرات باقاضی اختیار ذکر میکند و گوید: از خط با بری سخن برآمد، مفردات را خوانده وقواعد او را دانسته چیزها نوشت . ذکر سوم خط بابری در بابر نامه در حوادث ۹۳۵ هـ ۱۵۲۸ م است وی گوید که به هندال میرزا در جمله تحایف ... مفردات خط بابری فرستاده شد دیگر قطعه ها بخط بابری نوشته بود فرستاده شد و به همایون ... خط های که به خط بابری نوشته فرستاده شد از تذکرات فوق دربارۀ خط بابری همین قدر باید گفت که : این خط را بابر در کابل درسته ۹۱۰ هـ اختراع کرده بود ، و همواره در آن باره با علما و نویسندگان مذاکره میکرد ، در هرات آنرا به قاضی اختیار پیشنهاد کرده بود ، و در هند هم آنر انشر میداد ، و به فرزندان خود نمونه های نوشته آنرا میفرستاد . ولی خود بابر در با ره شکل و فوايد و قواعد نوشتن و ضرورت آن چیزی نمیگوید!

اشارات مورخان ما بعد نیز در این باره بسیار روشن نیست. خواجه نظام الدین احمد هروی مورخ دربار اکبری گوید: " و خط اختراع کرده خط بابری نامیده بودند ، و به آن خط مصحف کتابت کرده به مکۀ معظمه فرستاده "

و همین مطلب را عبد القادر بدایونی نیز آورده است.

"و از جملۀ غرايب و اختراعات آن پادشاه خط بابری است که مصحفی بدان خط نوشته و به مکه معظمه فرستاده."

بقول همین مورخ ازین خط در عصر اکبری اثری باقی نبود ، ولی میر عبدالحی مشهدی آن را خوب میدانست و طوریکه میرعلاء الدوله قزوینی در نفایس المآثر گوید :

میرعبدالحی : خط مشکل نویس بابری را کسی زود تر و خوبتر از و یاد نگرفته . چنانچه گفتیم: ازین اشارات مورخان چیزی در بارۀ خط بابری بدست نمی آید، ولی در کتاب عجائب الطبقات تالیف محمد طاهر بن قاسم که در سنه ۱۰۵۵هـ ۱۶۴۵ م در بلخ بامرند ر محمد خان بن دین محمد (۱۰۵۰-۱۰۶۱هـ۱۶۴۰-۱۶۵۱م) پادشاه چهارم خاندان جانيان بخارا تاليف گردیده در فصل اخیر این کتاب در ضمن شرح الفبا های مختلف مختلف ۲۹ حرف خط بابری را نیز آورده است .


محمد طاهر در این فصل کتاب خو د مقاصد نه قسم الفبا های مختلف را ذکر کرد ، ولی از شرح مقصد و غایۀ اختراع خط بابری خاموش است و فقط همین قدر گوید :" خط با بری اینست " نمونه های خطوطی که محمد طاهر بلخی داده نه قسم رمز محفوظ Secret Cipher است که در ارسال پیام های محرمانه Secret Messages بکار میرفت ، ولی خط بابری برای این گونۀ مقاصد محرمانه استعمال نشده ،  زیرا بابر آن را همواره به دانشمندان و حتی مامورین دولت های دیگر (مانند خواجه اختیار قاضی هرات ) و فرزندان خود (و حتی فرزند کوچک هندال ميرزا) هم فرستاده به رواج آن همت گماشته است . معلوم است که مراد بابر ازین خط تنها نوشتن متون زبان عربی و قرآن بوده ، زیرا درجمله ۲۹ حرف آن حروف فارسی (پ-چ-ژ-گ)

دیده نمیشود. در مؤسسه تحقیقات شرقی Institute of Oriental Studies اکادیمی علوم اوزبک  Uzbek در جمله چهارده نسخۀ خطی عجائب الطبقات ،صرف یکی از آن خط بابری ندارد. چون این نسخه های خطی بخطوط اشخاص متعدد در اوقات مختلف نوشته شده ، بنا برین در شکل بر خی از حروف ، اختلافات بسیار جزوی دیده میشود.


بابر در يک بيت ترکی خود خط  بابری را به خط سیغناقی Khatt-i-Sighnaqi منسوب داشته وطوریکه بیورج  پنداشته مراد از آن خطر يز A small hand writing نبوده بلکه این خط منسوب بوده به سیغناق Sighnag يک شهر کهن کنار سیر دریا Syr-darya که در حین حمله منگول Mongol بکلی تخریب گردیده، و این خط خاص الفبای ترکی بوده است . 

از روی اشکال حروفی که در عجایب الطبقات داده شده و فقط صور ت ۲۹ حرف عربی را وانمود میکند ، در خط بابری کدام مزیت خاصی نسبت به الفبای سابق عربی دیده نمیشود. ولی چون جز همین اشکالی که در عجایب الطبقات می بینیم ، تفصیل دیگری از خط بابری نداریم، بنابراین اکنون نميتوانم آنرا كاملاً تحقیق و انتقاد نماییم.

در کتابخانۀ آستان قدس مشهد نسخه خطی قرآن به خط ناشناسی موجود است ( نمبر ۵) که آثر آن را نوشته بخط بابری خوانده اند ولی طوریکه در فوقوهای مربوط این مقاله دیده میشود کلید خط بابری عجایب الطبقات به هیچ صورتی با خط نسخۀ مصحف مطابقت ندارد ، وما اختلاف اشکال حروف هر دو خط را در لوحۀ عليحده مربوطه این صفحه نشان داده ایم، و بنابراین مصحف مشهد را بخط بابری نمیدانیم.