32

یک نفر جغرافیانگار جوزجانی اندر هزار سال پیش از این عصر

از کتاب: جغرافیای تاریخی افغانستان
04 October 1982

کسانی که تاریخ وطن را خوانده اند،شاید بارها نام جوزجان یا گوزگان را که یکی از مناطق تاریخی است دیده و شنیده باشند.

این منطقه به تصریح یا قوت سرزمین پهناوری بود از بلخ تا مرو رود که از شهرهای آن انبار، فاریاب و کلار بود (۱) که شهر اول الذکر به قرار بیان یاقوت به میمنه مسمی گردید. 

المقدسی به سال (۳۷۵ ق ) این ولایت را جز و بلخ شمرده  و احمد بن ابی یعقوب معروف  به الیعقوبی پیش از وی در سال (۲۷۸ ق)گوزگان را در قسمت مجرای رود شبرغان و شمال دریای میمنه میشمارد  که بار تولد مستشرق روسی،  انبار را سرپل و فاریاب را نزدیک دولت آباد حالیه مینویسد.

به هرحال گوزگان یا جوزجان در دو یا سه قرن اول هجرت ولایت معمور و آبادنی بود که حدود آن شمالا تا مجرای آمو و جنوبا و غربا مرو رود و شرقاً تا بامیان میرسید و بلاد مشهوری داشت که بسی از مشاهیر علم از آن برخاسته اند چون ابراهیم بن یعقوب ابواسحاق اسعدی جوزجانی  که از ثقافت حفاظ بوده،  در تاریخ دمشق ذکر او رفته متوفای ذیعقده ۲۵9 ق و هکذا ابو احمد بن موسی الجوزجانی که یاقوت او را از رجال مستقیم الحدیث میداند.

یکی از رجالی که از این منطقه تاریخی بر آمد و در حدود هزار سال پیش از این جغرافیای عمومی عالم را بنام (حدود العالم من المشرق الی المغرب)  نوشت شخصی بود که متاسفانه نام وی بما معلوم نبوده ولی اثر جاویدش به ما مانده و بما رسیده است.

این کتاب جغرافیا طوریکه درمقدمه آن آمده به سال (۳۷۲ق) به نام یکی از حکمرانان گوزگانان که محمد بن احمد الحرث یا الحارث نام داشت به زبان پارسی نوشته شده و متاسفانه قدم عهد نام مولف آن را از صحایف روزگار زدود.

نسخۀ این کتاب نایاب را که غالبآ منحصر بفرد بود.تومانسکی بدست آورد.اکادمی علوم اتحاد شوروی نشر کرد و مقدمۀ مفصلی با فهرست اماکن برآن افزوده شد.

این نسخه از قدیمترین کتب پارسی و در فن خود غالبآ منحصر بفرد بوده که تاکنون بدست آمده،  باوجودی که از ورق آخر یک حصه افتاده ولی خوشبختانه زمان تألیف آن معلوم است. کتاب در سنه (۳۲۷ ق ) که اصل از طرف مولف نامعلومی  تألیف و این نسخه به سال (۶۵۶ ق )بقلم عبدالقیوم بن الحسین بن علی نگارش یافته است.

طوری که اشارت رفت کتاب بنام یکی از حکمرانان جوزجان نگارش یافته و مولف مقدمۀ کتابرا چنین می گشاید:

« فرخی و پیروزی و نیک اختری امیر السید الملک العادی اب الحرث محمد بن احمد مولی امیرالمومنین اطال الله بقاه و سعادت روزگار وی آغاز کردیم این کتاب را اندر صنعت زمین در سال سیصدو هفتاد و دو از هجرت پیغمیبر صلوات علیه  پیدا کردیم اندر وی صفت زمین و نهاد وی و مقدار آبادانی و ویرانی وی  پیدا کردیم همه ناحیت های زمین و پادشاییهای وی آنچه معروف است...»

 از استقرأ تاریخی بر می آید : که درحدود (۳۰۰ ق ) خانواده یی از حکمرانان محلی در جوزجان سیادت و امارت داشتند که تاریخ نگران آن عصر ها  این خانواده را نیک ستوده اند. بارتولد مینویسد: که متصرفات این خانواده تاریخی در آن عصر ها از جوزجان تا مضافات غور و بست و بکنار هلمند میرسید.

ابونصر محمد بن عبدالجبار العتبی که تاریخ یمینی را درحدود (۴۱۵ ق) نوشت آل فریغون را از طرف سلطان محمود ، حکمرانان جوزجان دانسته و آنها را در علو همت چون فلک و در غزارت و سماجت چون جیحون مینویسد (۲) و در ستایشی که ابوالفتح البستی شاعر معروف آن عصر ازین خانواده کرده نیز واضح میشود که تسلط آل فریغون تابست و سواحل هلمند امتداد داشت ابوالفتح بستی راست:

بنوافریغون قوم فی وجوههم 

سیما الهدی و سنا السود العالی 

حکیم ناصر خسرو بلخی در این بیت فریغونیان را یاد کرده :

کجاست آن که فریغونیان ز هیبت او

ز دست خویش بدادند گوزگانان را 

شخص اول حکمرانان این خاندان احمد پسر فریغون است که بروایت نرشخی در حدود (۲۸۵ق) به اسماعیل سامانی تسلیم شد و طوری که ابوسعید عبدالحی بن ضحاک گردیزی مورخ معروف وطن ما مینگارد نوح بن منصور سامانی با ابوالحارث محمد بن احمد بن فریغون خویشی کرد،فی(۳۶۵ ق)

العتبی داستان خویشاوندی خاندان فریغون را با آل سبکتگین نیز مفصلا " می آورد و گوید: که محمد بن احمد مذکور در بعضی از سفر بربهای سلطان محمود به هند با وی موافقت داشت و سبکتگین دختر حکمران موصوف را به پسر خود محمود خواسته بود از شرح بالا پیدا می آید که این محمد بعد از (۳۰۰ ق) زندگانی کرد و اندر اوقاتی که موسس خاندان غزنویان علم شاهی و جهانگیری می افراشت وی حکمران جوزجان بود.



کتاب حدود العالم را یکنفر مولف به نام ابن شهریار نوشت. چون این شخص از جوزجان بود و حالت جغرافی وطن را از نزدیک دیده بود.

بنابران این کتاب اوضاع آبادانی و عمران و حالت جغرافی وطن ما را خوب روشن می سازد طوری که در آن بنظر می رسد، بسی از شهر ها را که در آن وقتتها معمور بود نام می برد. ترقی بازرگانی و زراعت و فلاحت و مدنیت آنجا ها را بیان میکند و آشکارا میسازد که این سرزمین در آن اوقات مرکز مدنیت و ثقافت مهمی بود و بهر طرف بلاد معمور و آبادانی داشت. این کتاب گران بها در شرح اسما الاماکن و البلاد که رکن مهم تاریخ است کمک میرساند ونامهای آن جایها که اکنون جز توده خاک سیاه از آن دیده نمیشود به ما نشان میدهد .

چون شرح تمام نکات تاریخی و بحث و بیانی که نسبت به بلاد و اماکن وطن ما نگاشته محتاج مقاله ء جداگانه ییست بنابران اکنون بهمین قدر اکتفا رفت.