آماده گی هندی ها

از کتاب: تاریخ ادبیات افغانستان (پنج استاد) ، فصل مدنیت اوستائی ، بخش عمومیات

(استا بروباتس) شاه هندی با قشون و سفاین خود در سواحل اندوس منتظر آشوری ها بود. چون سمیرامیس نزدیک شد با او مکاتبه را شروع نموده و از جنگ و حمله بی جهت او را ملامت نمود سمیرامیس به مکاتبات اهمیتی نداده و چون کشتیهای هندی ها کنار رود خانه آماده جنگ بود مشارالیه هم سفاین خود را بسته کرده و حاضر محاربه گردید و در نتیجه یک هزار کشتی هندی ها غرق شده و فتح اولی نصیب سمیرامیس شد و بعلاوه اشغال جزائر و شهرهای قریب سواحل ، صد هزار نفر هندی را دستگیر نمود. پادشاه هندی ها با قشونش از سواحل رودخانه پس تر موقع گرفتند و چنین خیال داشتند که حین عبور رودخانه به دشمن حمله کنند ولی سمیرامیس با تدابیر پخته پل عریضی بالای رود سند ساخته و تمام قشون خود را عبور داد و ۶۰۰۰۰ نفر را برای حفاظت پل گماشته خودش به مقابل هندی ها روان شد و اشترهائی را که با بار پوست گاو به فیل تغییر شکل داده بود، در صف اول سپاه قرار داد چون هر دو سپاه بهم نزدیک شدند، پادشاه هندی ها به سواره نظام و عراده های جنگی خود حکم حمله داد سمیرامیس فیل های مصنوعی را در مقابل آنها سوق داد. میگویند که چون بوی پوست های خام گاو به مشام اسپ ها سوار کاران هندی رسید حال شان متغییر شده و ایستادگی نتوانستند و سمیرامیس که بر اسپ خود سوار بود از ین موقع مساعد استفاده نموده خود را با سواران به دل سپاه دشمن زد. (استا بروباتس) شاه هندی با این پیش آمد هم استقامت را از دست نداده و کوشش داشت که با ملکه آشوری مقابل شود. فیلهای هندی ها دهشت بزرگی در صفوف قشون آشوری افگند شاه خود را نزدیک به سمیرامیس رسانید و بعلاوه اینکه تیر او به بازویش اصابت نمود، ضرب نیزه ئی هم به یشت ملکه رسانید آنگاه هرج و مرج زیادی در صفوف سپاه آشوری رخ داده در اثر تعداد خود آنها و فشاری که هندی ها از عقب آورده بودند، بسیاری به رودخانه افتاد چون سمیرامیس سراسیمگی و عقب نشینی حصهٔ زیاد قشون و فشار قوای دشمن را از عقب حس نمود پل را بریده عده ئی از آشوری ها که بالای پل بودند در آب غرق شدند به این ترتیب دو ثلث قشون آشوری تلف شده آنچه باقی مانده بود با ملکه زخمی پس به باختر مراجعت کرد و در هند فتوحاتی نتوانست.



*                          *                            *


از روی افسانه های آشوری و اشعار رزمی پارس و ماد مقابله های آشوری و دول باختر هند به این منوال منتهی میشود اگر چه برای نینوس و سمیرامیس که پهلوانان نیمه افسانه ئیاند تاریخی هم قائل شده و حیات و سلطنت ایشان را در حوالی ۲۰۰۰ ق م نسبت میدهند ولی ما تاریخ مذکور را در مورد سلطنت باختر استعمال کرده نمیتوانیم زیرا قرار نظریه عمومی در ۲۰۰۰ ق م مهاجرت آریائی از باختر شروع نشده بود (۵) نا گفته نماند که تاریخ فوق از نقطه نظر قدامت سلطنت آشوری که اولین شاه تاریخی آنها در ۱۱۱۵ ق م ظهور میکند غرابتی ندارد بلکه سراسر ممکن مینماید که سلاله خیالی و افسانه ئی آنها در حوالی ۲۰۰۰ ق م و حتی خیلی ها پیشتر هم وجود داشته باشد. بهر حال پیشتر متذکر شدیم که اولین سلطنت آریائیهای مهاجر دسته شرقی در هند با (سوداس) در حوالی ۱۴۰۰ ق م در وادی گنگا و اولین سلطنت آریائی مهاجر دسته غربی در ایران با سیروس در حوالی ۵۴۹ ق م در مهد خودشان تشکیل شد از طرف دیگر چون اولین شاه تاریخی آشوری (تیگیت پیلسر) بین ۱۱۱۵ - ۱۱۰۰ ق م سلطنت نموده است، نینوس و سمیرامیس اگر جنبه حقیقت داشته باشند از تاریخ اخیر الذکر مقدم تر بوده اند و امکان دارد که تا ۲۰۰۰ ق م هم برسند. حالا در مورد سلطنت و شاهان باختری و هندی که با نینوس و سمیرامیس آشوری مقابله کرده اند چه سان اظهار نظریه باید نمود؟ در مورد (استابروباتس) شاه هندی گفته میتوانیم که شاید غیر آریائی و از توده (دراویدی) عرق قدیم هند بوده باشد زیرا با کشفیات جدید مراتب اقتدار و مدنیت هند قبل آریائی بخوبی ثابت شده است. (اوگزیارتس) شاه باختر معاصر نینوس و سمیرامیس غیر از عرق آریائی چیز دیگر بوده نمیتواند و گفته میتوانیم که بعد از اولین جنبش مهاجرت که در حوالی ۱۹۰۰ ق م شروع و در حوالی ۱۴۰۰ در گنگا و در قرن ۷ ق م با پارسواش ها در ایران سرایت میکند، نظام سلطنتی در خود باختر هم در میان آریائیهای بین عصر (ویدی) و (اوستادی) عرض وجود نموده است پیشتر متذکر شدیم که برای تشکیل اولین سلطنت آریائی باختری تاریخی معین کردن مشکل است. اگر یکطرف به تاریخ تشکیل اولین سلطنت آریائیهای شاخه هندی در گنگا در حوالی ۱۴۰۰ ق م نگاه شود و از طرف دیگر به یک سلسله شاهان افسانه ئی اوستا دقت شود که هر کدام به مراتب از نینوس و امیس شگفت انگیزتر بوده و مقامی بلندتر از بشر عادی احراز کرده اند آنگاه به سمیر سهولت به این نتیجه میرسیم که سلطنت آریائی باختر اگر فرضا در حوالی ۲۰۰۰ ق م وجود خارجی نداشت اقلا پیش از ۱۱۰۰ ق م فکر نظام سلطنتی در آنجا پیدا شده بود.

در باب نفوذ و اقتدار اگر بیائیم از آنچه که پیشتر گذشت بوضاحت کامل معلوم میشود که دولت باختر نسبت به تمام سلطنت های نقاط مختلف آسیای غربی قوی تر بوده چنانچه نینوس نه تنها نیروی آشوری بلکه قشون تمام شاهان تحت الحمایه خود را تمرکز داده و همه را بر علیه دولت باختر با خود آورده بود و باز هم پیروزی نصیب ایشان نمیشد. بلخ که در عصر اسلامی (ام البلاد) شده بی حقیقت نیست پیش از ینکه نینوس شهر نینوا و سمیرامیس شهر بابل و باغهای معلق آنرا تعمیر کند بکترا وجود داشت و مرکز سلطنت باختر بود و چنین شهر بزرگ و مستحکمی بود که مدحش ترین قشون آشوری و متحدین آن از اشغال آن عاجز شده بودند (راولنسن) در ملحقات جلد چهارم تاریخ هرودت صفحه ۱۶۶ از نیروی باختر بزبان فصیح بیان میکند (۶).