بی پروایی به اشکال شهری قدیم
در دودهه اول سده بیستم با پیش دستی محمود طرزی بی پروایی به اشکال شعری قدیم دیده میشود که زاده عوامل زیرین است :
۱- توجه زیاد شاعر به واقعیتهای زندگی اجتماعی زمانش چون قطب مقابل سنت گرایی در ادبیات .
۲- ظهور رو به افزایش ترجمه ها از نمونه های شعر آزاد اروپایی و یا هر شعر اروپایی که ترجمه به شکل شعر منثور در می آید .
۳- پیوسته با ترجمه اشعار اروپایی ظهور شعر منثور در ادبیات دری چون (شکل) نو که لزوم وزن و قالب قدیمی را در شعر نفی میکرد و گواهی میداد که شعر میتواند بدون داشتن وزن عروضی و قالب مروج قدیمی هم وجود داشته باشد.
بي التفاتي ما بينه به ارزشهای شکلی شعر قدیم در این دو دهه
صورت گرفت بصورت عمده از این قرار است :
۱ - آمدن کلمه ها و عبارتهای گفتاری در شعر نه به صورت قصدی بلکه برای ایجاد فضا یا آهنگ تازه به شعر مثلا در مرثیه مینای محمود طرزی چنین چیزی دیده میشود :
این شعر که در "سلطان پور" ، جلال آباد در سال ۱۳۲۹ سروده شده بیانگر ناراحتی محمود طرزی از ستمی است که در بار یان عیاش بر مينا ها روا میداشتند .
چون گوشت مینا خوردنی نیست بنابر آن مینا را فقط برای تفریح شکار میکردند و گذشته از آن در سیمای مینا درین مرثیه از تمام مردم مستضعف دفاع شده و هر گونه بیداد نکوهش گردیده است . این شعر ظاهراً پس از آنکه شکار مینا را شاه منع کرد سروده شده است :
مرثيۀ مينا
-۱-
مرغکان این چه خوش نوایی ها اینچه پرواز و پر نشانی ها
این چه جمعیت سرود آیین این چه چر چر همه سرود اگین
حال تان ساده شکل تان چه ظریف صوت تان خوش مقام تان چه لطیف لیک ترسم که دهر خانه خراب محو سازد مجالس احباب
چب شوين مرغكان من چپ شین
-۲-
۱-ی-ن-۵۵-! آمد شکاری با صد پیچ نیست در تو برۀ شکارش هیچ
نیست تنها دومیله در دستست چره پر بهر قتل تان مستست
رحيم در دل نباشد شس هرگز چو ببیند کشد کند جز و بز
چپ شو مینا که هستی مینا کار کشدت آن شکاوی زار و نزار
شان نباشد که شین انسان است این چه کاری قساوت افشان است
چب شوین مرغکان من چپ شین...
در این دو بند "مرثيۀ مينا" "چب شوین" "چپ شین" و "چپ شومینا" در بیت چهارم بند دوم برای ایجاد لحن صمیمی آمده است و نگارش "اينک" بدین شکل ۱-ی-ن -ه-!" برای تجسم آهسته و دزدانه آمدن شکاری اختیار گردیده است و این همه نشان میدهد که شاعر بر بیان صادقانه اندیشه و احساس خود پافشاری دارد و بهمان اندازه از کار برد ارزشهای قراردادى شعر كلاسيک گریزان است .
۲- شکستن قالب چانکه در مثال "مرثبه مینا" نیز بروشنی دیده میشود شعر به شکل مثنوی سروده شد و مشا به ترجیع بند. بخشها یی از آن با يک مصرع بزبان گفتاری: "چپ شوین مرغکان من چپ شین" جدا میشود. و بخش ها هرگز با هم برابر نیست. مطابق احساس شاعر در هر جاییکه پنداشته میشود. که بهره تمامی از موضوع به پایان رسیده این مصرع می آید و بخش را از بخشی جدا میکند. بخش نخستین چهاربیت است دومین پنج، سومین چهارده و چهارمین هشت و پنجمین هفت بیت .
"مرثية مينا" در مجموع قالب تازه ایست که با هيچ يک از قالب های قدیمی مشا به نیست . مثال دیگر شعر "مكتب" محمود طرزیست شعر از بهره های نابرابر ساخته شده است چنانکه بند اول چهار مصرع دوم چهار مصرع، سوم پنج مصرع و چهارم پنج مصرع و بند آخرین شش مصرع است.
زین جسم با جان زین چشم پر نور گر دورانی مانی تو بس دور زین چند اشیا بشنو بدستور يک يک شمارم تا گردی آگاه
-۲-
اول ز انسان اور افتر ای جان جاندار باشی لیکن نه انسان
انعام باشی "بل اصل ..." دان با قول قرآن باشی تو گمراه
-۳-
گمراه انرا باید بدانی کو کور باشدره را نبیند
آخر چه گردد آیا تو دانی در چاه افتد عاجز نشیند
بیچاره اعما بیچاره گمراه...
چنانکه دیده میشود شعر دوره روشنگری در دودهه اول سده بیستم هم از
نگاه موضوع تازه بود و هم از نگاه بعضی قالب ها شکستن قالب مانند نو
آوری در انتخاب مضامین شعری حتمی نبود. شعرا مجبور نبودند که برای مضامین تازه قالبهای تازه جستجو کنند.