111

عدد یا شماره

از کتاب: زبان د آری
عدد کلمه ییست که برای تعیین مقدار ، ظرفيت و شمارۀ اشیا ، اشخاص و معانی به کار میرود و پنج گونه است:
  • عدد اصلی
  • عدد ترتيبی
  • عدد تخمینی
  • عدد توزيعی
  • مبهم_ کسری


 در زبان دری عدد های اصلی از یک تا بیست اند. پس از بيست ، خوانش عدد واژگونه از خانۀ دهن شروع می شود . شمارهای دیگر از ترکیب آنها ساخته میشوند. گاهی که عدد به صد ( سد ) رسيد ، خوانش آن از خانۀ سدن و پس ازآن هزارن شروع می شود .

عدد ترتيبی مانند یکم ، دوم ، سوم ، - با پسوند ( اُمین ) ، مانند : یکمین ، دومین ، سومین تاآخر .عدد توزیعی : دو دو ، سه سه ، چهار چهار و دو تا دو تا ، پنج تا پنج تا ، شش تا شش تا، چهار چهارتا ، پنج پنج تا ویک تایی ، دو تایی ، سه تایی ، چهارتايی.کلمه های چند و چندین را اسمهای عدد مبهم می گویند .


عدد تخمینی آن است که زیادی و کمی را بدون تعيين دقیق اندازه بیان می کند .هزار بار ترا گفتم . یک پول نمی ارزد.عدد کسری ، مانند:سه یک ، چهار یک ، پنج یک و یک بر چهار، دو بر پنج و دیگر.
وابسته های عددی :بین عدد و معدود ( شماره و شمار شده ) گاهی کلمه ها ی اندازه سنج می آیند ، مانند : یک پیاله چای ، دو کیلو بوره ، سه قطی گوگرد چهار دسته گل.
فعل یا کنش: فعل کلمه ایست که شدن کاری یا نشدن کاری، بودن یا نبودن حالتی پذیرفتن یا نپذیرفتن حالتی را درپيوستگی به زمان و شخص بیان می دارد .

مراد از زمان معین یکی از سه زمان : گذشته، اکنون و آینده است . پس هیچ فعلی بدون زمان نمی باشد . و هیچ فعلی بدون شخص نمی باشد . گونه های فعل یا کنش : ـ فعل لازم و متعدی ـ فعل اصلی ، و معاون ـ فعل مثبت و منفی ـ فعل معلوم و مجهول ـ فعل های ساده و مرکب و دیگر .

زمان : زمان رخداد ، چنان که اشاره شد، یا پیش از بیان جمله است که آن را ماضی یا گذشته می گویند، پا پس از بیان جمله که مضارع یا آینده نامیده می شود ویا همزمان با بیان جمله که حال یا اکنون گفته میشود .

شخص :کسی که چیزی می گوید، گوینده یا اول شخص نامیده میشود.کسی که به او چیزی می گویند شنونده یا دوم شخص است .کسی یا چیزی که از او یا در بارۀ او یا آن سخن می گویند غایب یا دیگر کس یا سوم شخص خوانده میشود . هرکدام اين شخصها يک تن يا چند تن اند که مفرد يا جمع ناميده می شوند .

صيغه يا ريخت فعل : به اين کلمه ها توجه کنيد : می شنوم ، شنيده بود ، می شنيديد ، شنيد.
درهرچهار واژه يک مفهوم مشترک ، يعنی مفهوم شنيدن هست . مگر زمان و شخص متفاوت است .
برای شناختن فعل ، بايد زمان و شخص آن را ، يعنی صيغۀ آن را بشناسيم . صیغه یا ریخت فعل همان صورت فعل را می گویند که زمان و شخص فعل را نشان می دهد.

ریشۀ فعل stem : در زبان دری هر فعل یک یا دو ریشه دارد که یا تنها «فعل امر »ویا «فعل امروفعل ماضی مطلق مفرد غایب » است . یعنی صیغه ها ی حال ومضارع از فعل امروصیغه های ماضی ازصیغۀ ماضی مطلق مفرد غایب ساخته می شوند. براین بنا تمام صیغه های فعل آوردن از «آر» و«آورد » وتمام صیغه های فعل خواستن ازخواه وخواست ساخته می شوند .

به دیگر بیان ، تمام صیغه های گذشتۀ فعلها ی زبان دری از مادۀ ماضی و تمام ریشه های حال و آینده از فعل امر يا مادۀ مضارع ساخته می شوند . پس درزبان دری صیغه های فعل از مصدر اشتقاق نمی یابند.
اکنون یکی از فعل های ساده را با نام دستوری هر صیغه یا هر ریخت فعل برای آشنایی مزید از نظر می گذرانیم فعل خوردن را در نظر می گیریم : مادۀ ماضی آن «خورد» است . از خورد ، ریختهای زمان ماضی بدین گونه ساخته میشوند : خوردم ، خوردیم خورد ی ، خوردید ، خورد وخوردند. صیغه های زمان حال و آینده از مادۀ مضارع _ « خور» چنين ساخته می شوند : می خورم ، می خوریم ، می خوری ، می خورید ،‌می خورد ،‌می خورند. فعل را از روی زمان سه گونه دانستیم : گذشته ، اکنون و آینده . که به ماضی ، حال و مضارع مشهور اند . درزبان دری حال ومضارع یک شکل دستوری دارند.

فعل از نگاه شخص ، پیوند می يابد به :گوینده یا گوینده گان ، شنونده يا شنونده گان یا دیگر شخص .
کنش گذشته یا فعل ماضی : کنش گذشته فعلی را می گویند که در زمان سپری شده رخ داده است .
فعل ماضی شش نوع است_ماضی مطلق _ماضی استمراری _ماضی قريب يا نقلی_ماضی بعيد۵_ماضی التزامی
ماضی احتمالی . ماضی مطلق : فعلیست که در یکی از زمانه های گذشته رخ داده است ، مانند شنید ، خواندم ، دیدی ، رفتم ، ماضی استمراری: دوام فعلی را در گذشته نشان می دهد ، مانند می نوشتم ، می رفتم ،می گفتم و ...گذشتة نزدیک یا ماضی قریب : اگر می گوييم اوآمده است . موجوديت او را خبر می دهيم . نه فعل آمدن اورا . آمده است را ماضی قريب می گويند . درفعل گذشتة‌ نزدیک یا ماضی قريب نتيجۀ فعل که هنوز ازميان نرفته درنظراست.
گذشتة‌ دور یا ماضی بعید: فعلی را می گويند که در گذشتۀ دور تر از زمان ماضی مطلق رخ داده است .
مانند : فرستاده بودم . گفته بودم . من که به خانۀ شان رفتم ، او از خواب برخاسته بود . یعنی او پیش از رفتن من از خواب برخاسته بود .ماضی التزامی :فعل ماضی التزامی فعليست که درگذشتۀ نامعين رخ می دهد وهمراهی فعلهای کمکی شايد يابايد را لازم دارد. به اين جمله ها بنگريد : اوشايد به استراحت رفته باشد . اوبايد به استراحت رفته باشد .

ماضی احتمالی : زمان نا معین گذشته ازآن فهمیده می شود.که فعل های معاون شاید یا باید را به صورت پیدا یا پنهان لازم دارد یعنی اگر با دیدن نامه رسان می گویید: « خط برای من آمده باشد .» یکی از این دو شکل بیان را در ذهن دارید . خط برای من باید آمده باشد یا خط برای من شاید آمده باشد . فعل ماضی احتمالی ازشدن يانشدن کاری ، ازبودن يانبودن يا واقع شدن يا واقع نشدن حالتی ، به گمان خبرمی دهد . پس فعل ماضی احتمالی مربوط زمان گذشته است ، مگريقينی درآن وجود ندارد .