حولی ، حویلی و حوالی
این واژه که معنای فراخنای پیرامون خانه ها رادارد درزبان گفتار حولی است . سپس درنگارشها حویلی شده است. و حویلی می نویسند ، که هردو شکل عام شده است و کاربرد هردو اشکالی ندارد. این واژه تغیر یافتة از حوالی است که در عربی حوالا تلفظ می شود مانند معنی و تلفظ معنا و حتی با تلفظ حتا یعنی یای آخرین الف مقصوره است .
درزبان دری واژة دیگری داریم که آن حوالی است به معنای پیرامون ، گرداگرد ، اطراف و نزدیک ، در حوالی شهر درختان را آتش گرفته است . ما در حوالی ده خانه یی می خریم . این واژة حوالی مفرد است آن را در کنار زمان نیز می آورند ، مانند حوالی ساعت دوازدة شب. حوالی وقت نماز دیگر .
دائم ، دائم الوقت و مدام :
۱ـ دائم را نباید با همزه نوشت . این واژه که در زبان دری به گونة صفت و قید کاربرد دارد با یا یعنی به صورت دایم باید نوشته شود .
۲ـ دایم به معنای پیوسته و همیشه است ، پیوستن وقت با آن زاید و نادرست است .
۳ـ واژة دایم ضرورت به افزایش یا در پایان آن ندارد. یعنی نباید دایمی گفت ونوشت .
۴ـ بعض خامه ها به عوض دایم مدام را به کار می برند . مدام که از همان مدامه عربی است ، در نگاشته های پیشینیان نیز به معنای پیوسته ، دایم ، بردوام ، همواره ، جاویدان و همیشه به کار رفته است . منو چهری گفته است :
صبوح از دست آن ساقی صبوح است
مــدام از دست آن دلــبر مــدام است
مدام هم شراب معنا دارد و هم همیشه .
نظامی هم گفته است :
به حکم آن که یاراورا چوجان بود
مـدام از شـادی او شـاد مـان بــود