138

نیایش

از کتاب: سرود خون

آنچه از طافت بلند است ای خدا 

نیست جز یاس از قبول التجا 

مضطری در ماندۀ آواره ئی 

بی پناهی بیکسی بیچاره ئی 

نا امید از بارگاه آن و این 

گر گذارد پیش تو سر بر زمین 

تو هم از درگاه خود دورش کنی 

از در امید مهجورش کنی  

نشنوی فریاد یا رب  های وی 

نالۀ سوزندۀ شب های وی 

آن نیایش ها که پرورده بخون 

وان دعا ها کز دلش جوشد ببرون

کیست ای دادار تا دادش دهد

گوش بر سوزنده فریادش دهد

ای خدا گر بگسلی این رشته را

رشته ئی با اشک و ون آغشته را 

کیست تا این رشته را بندد بهم

جز تو ای سلطان با لطف و کرم

نشنوی فریاد یا رب های وی 

نالۀ سوزندۀ شب های وی 

آن نیایش ها که پرورده بخون

و آن دعا ها کز دلش جوشد برون 

کیست ای دادار تا دادش دهد

گوش بر سوزنده فریادش دهد

ای خدا گر بگسلی این رشته را

رشته ئی با اشک و خون آغشته را

کیست تا این رشته را بندد بهم

جز تو ای سلطان با لطف و کرم