دلچسپی انگلیس ها در قضایای هرات
کمپنی هند شرقی هر چه از سواحل خلیج بنگاله در داخل خاک نیم قاره هند نفوذ میکرد پارچه های بزرگتری از بدنۀ عظیم پیکر هند را در دم نفس سحر انگیز خود میکشید و قدم بقدم خویش را صاحب اختیار سر زرخیز و وسیع میدید . همان طور که عمال کمپنی به تدریج خاک های هندی را تحت تصرف خویش مشاهده میکردند حفاظت آیندۀ این سرزمین پهناور آمادگی ها و پیش بینی های جامع تری را در یک افق بازتر و کشاده تر در نظر آنها جلوه می داد . مراتب نفوذ فرنگی در خاک های پنجاب در عصر سلطنت زما نشاه و پیش رفت مزید نقشه های استعماری در لباس کامیابی های سکها بالاخره کار را بجایی رسانید که در دوره زمامداری شاه محمود و شاه شجاع و باز شاه محمود و امیر دوست محمد خان و شجاع بار دیگر و امیر دوست محمد خان دفعه ثانی نفوذ دولت افغانی به تدریج حتی از پشاور و دیرۀ اسماعیل خان و شکار پور هم بر چیده شد و خطری متوجه نفس کشور افغانستان همان افغانستانی گردید . که در اثر برادر کشی و خون ریزی های داخلی و رقابت های خانوادگی طوری از هم متلاشی شده بود که بدون حساب سران و سرداران خورد و ریزه حکومتهای جداگانه در ماحول سه شهر بزرگ کابل و قندهار و هرات دیده میشد.
معاصر دورۀ فعالیتهای انگلیس در هند یا صحیح تر بکوئیم قدری عقب تر ازان حکومت انزاری سنت پطرسبورگ نقشه پیش روی هائی را بطرف خان نشین های آسیای مرکزی تعقیب میکرد و به تدریج به مناطق جنوب پیش آمده میرفت.
شبهه ئی نیست که فرنگی ها حتى معاصر زمان سلطنت زمانشاه در افغانستان که نفوذ خودشان هنوز در ما حول پنجاب محدود بود برای حراست هند از تاثیر اقدامات (ناپولئون) و (انزار) در هراس بودند و بعد ازینکه نفوذ دولت های افغانی را به کوهای داخل کشور عقب زدند و خود ما لک کل هندوستان شدند حفاظت خاک بزرگ هراس بیشتر تولید کرد و اساس تجاوز اول و دوم آنها در کشور افغان متکی به اندیشه هایی بود که حفاظت سرزمین هندی در کلۀ سیاسیون استعمار جو تولید نموده بود . بهر حال بعد از ١٨٣٦ که افغانستان به امارتهای جدا گانه تقسیم شده بود و روسیۀ اتزاری و ایران قاجاری در تعبیۀ بعض نقشه های تعرضی بر هرات بنای همکاری را گذاشتند انگلیس ها بیش از پیش به مسایل هرات دلچسپی پیدا کردند و سیاست مداران کلکته در صدد برامدند که بهر قیمتی که تمام میشود از هرات مدافعه جدى بعمل آید . آنچه که بیشتر انگلیس ها را نگران ساخته بودتشتت اوضاع داخلی کشور افغانستان بود زیرا در کابل وقندهار وهیرات حکومت های جداگانه تشکیل شده بود و موضوع مخالفت سدوزائی و بارکزائی سبب شده بود که حکومت شاه کامران در هرات تمایلی بطرف ایران نشان دهد و روسیه اتزاری در حالیکه یکطرف با محمد شاه قاجار روی همکاری نشان میداد از جانب دیگر ایلچی به قندهار و کابل گسیل نموده بود و بار اول ایلچی های روس وانگلیس یعنی (برنس) و (ویکوویچ) در دورۀ سلطنت اول امیر دوست محمد خان در زمستان ۱۸۳۷ در کابل بهم ملاقات کردند نقطه ئی که از نقطه نظر انگلیس ها مشرف بر خطر بود همان شهر هرات بود و مستر مکنیل سفیر انگلیس در طهران بار اول در جریان سال ١٨٣٦ موضوع تهدید روس و ایران را ذریعۀ نامه ئی به لاردا کلند گور نرجنرال انگلیسی به کلکته نوشت و ازین تاریخ به بعد سیاست مداران فرنگی از کلکته وطهران متوجه قضایای افغا نستان بخصوص هرات شدند و این است که بار اول نامی از "میجرا دو رد پا تنجر" می شنویم .
این شخص که یکی از صاحب منصبان مجرب مربوط به دستۀ توبخانه بمبئی بود در اواخر ١٨٣٦ و اوائل ۱۸۳۷ وارد افغانستان شد و بعد از مدتی اقامت در کابل در خانه نواب جبار خان از طریق هزاره جات راه هرات پیش گرفت و در تابستان (ماه اگست) ۱۸۳۷ به هرات و اصل شد و با شاه کامران و وزیر مقتدرش سردار یار محمد خان الکوزائی تماس پیدا کرد.
شبه ئی نیست که دولت محلی سدوزائی هرات در مقابل نقشه های تعرضی روس و ایران و قوای ۳۰ - ٤۰ هزاری محمد شاه قاجار که در آن صاحب منصبان روسی و فرانسوی و اطالوی و حتی دسته ئی از رضاکاران روسی شامل بود احتیاجی به کمک های مادی و معنوی داشت و میجر پاتنجر بحیث نماینده کمپنی هند شرق به تاسی از سیاست انگلستان در شرق که مرام اساسی آن حفظ هندوستان بود حاضر به هر نوع کمک شد . در اثر پول و هدایات نظامی این شخص دولت سدوزائی هرات موضوع مرمت کاری دیوارهای هرات و استحکامات شهر را سر دست گرفته و به تنظیم سپاه پرداخت تا اینکه به تاریخ ۲۳ نوامبر ۱۸۳۷ اردوی قاجاری به معیت محمد شاه و سر پرستی صاحب منصبان کشورهای آسیائی و اروپایی در ماحول حصار شهر رسید وهرات در محاصره افتاد . این محاصره مدت ماه طول کشید و در زمستان 1837 و بهار و تابستان ۱۸۳۸ دوام کرد . با اینکه شاه کامران در بعضى مواقع بحران آمیز تمایل به تسلیم نشان میداد ولی وزیرش بار محمدخان سخت ایستادگی کرد و میجر پاتنجر از هر گونه تشویق به دفاع فرو گذاشت نکرد تا اینکه شدید ترین حمله طرف مقابل تحت ادارۀ جنرال (بروسکى) روسى بتاریخ ٢٤ جون ١٨٣٨ عقب زده شد و بالاخره بتاریخ ٨ سپتامبر ۱۸۳۸ سپاه ایرانی از عقب دیوارهای هرات راه مراجعت به طهران پیش گرفت.
شبه ئی نیست که مقصود اساسی "پاتنجر" و کارفرمایان بالا دست که او در تقویت حکومت سدوزائی هرات خنثی ساختن نقشه های تعرضی روس و ایران و پهن ساختن نفوذ خودشان در هرات وسائر حصص افغانستان بود . چنانچه با اینکه با عقب نشینی قوای قاجارى وترک محاصره هرات موضوع تعرض از غرب از میان رفت "لاردا کلند" پرده از روی سیاست مداخلد جوئی انگلیس برداشت و سپاه انگلیسی بنام شاه شجاع داخل افغانستان گردید . انگلیس ها در روزهای اول تجاوز نخستین خود در افغانستان میخواستند اگر امکان پذیر باشد علاوه بر کابل و قندهار سلطنت سدوزائی محلی هرات را هم در چوکات سلطنت شجاع الملک تصاحب کنند . ولی در اینجا از احیتاط کار گرفتند و متعرض شاه کامران نشدند و از نیرو و اقتدار مردی چون وزیر یار محمد خان که خود انگلیس در آثار خود او را بصفت (ناپولیون آسیای مرکزی) و (رشید ترین مرد اسیایی مرکزی) خوانده اند اندیشه داشتند . معذالک به امتحان نمودن زمینه داخل اقدامات شده و دو نفر دیگر (استودارت) و (میجر تود) را برای آماده ساختن زمینه به هرات فرستادند.
بعد از ختم محاصرۀ هرات میجر پاتنجر به شاه کامران مساعدت پولی میکرد و (کرنیل استودارت) را برای پیشبرد مزید نظریات خود بدان شهر فرستادند و شاه را تا اندازه ئی مایل بنظریات خود ساخته بودند ولی تنها کسی که عقب برده های ظاهر سازی را میدید همان وزیر مقتدر یار محمد خان بود که از نیات باطنی انگلیس ها آگاه شده بود و به پول و تهدید زیر بار نمیرفت تا انیکه "استو دارت" در هرات کامیابی حاصل نتوانسته عازم بخارا شد و در محبس افتاد و پاتنجر باز تنها ماند . این شخصی میخواست در مقابل مخارج کمپنی هند شرقی امتیازاتی از قبیل اشغال بالاحصار هرات از طرف دسته از سپاهیان هراتی تحت اداره صاحب منصب انگلیسی وغیره حاصل کند ولی وزیر یار محمد خان به قبول کوچکترین امتیازی تن نداد . یار محمدخان تا توانست در ماهای تعرض ایرانی ها از پول و نظریات پاتنجر استفاده کرد ولی بعد از ختم محاصره بشدت هر چه تمام تر مخالف انگلیسها ونظریات ایشان شد، حتی برای حفظ موازنه با ایرانی ها تمایل و همکاری نشان داد اتخاذ وضعیت جدید وزیر یار محمد خان انگلیس ها را مجبور ساخت که نماینده دیگری به هرات اعزام نمایند و "مستر تود" که وقتی اتاشه نظامی انگلیس در طهران وزمانی معاون و سکرتر نظامی مکناتن در کابل بود در اگست ۱۸۳۹ به هرات رسید میجر تود همان طور که دهن کیسه را کشاده تر ساخت امتیازات وسیع تری راهم طالب بود ولی یار محمد خان که نقطه ضعیف ایشان را درک کرده بود در مقابل هر خواهش بیشتر به ایران مظاهره دوستی میکرد و از نمایندگان فرنگی بیشتر پول میگرفت و عاقبت خانه رهایش مستر تود را تحت مراقبت نظامی گرفته و بالاخره او را از هرات امر خروج دادود میجر تود ، با تمام مهارت سیاسی و نظامی که داشت در تعمیل نقشه های خویش ناکام گرد دید و از هرات برآمد و در اثر این ناکامی مورد غضب گور نر جنرال هند قرار گرفت و مقام و منصب و موقعیت خویش را از دست داد . وزیر یار محمد خان با حفظ موازنه و حسن تدبیر موفق شد که هرات را همان طور که از تعرض مشترک روس و ایران نجات داده بود از نظریات استعماری انگلیسها هم حفظ کند و در اثر رفتار مدبرانه این مرد در حالیکه سائر حصص افغانستان از طرف فرنگی ها اشغال شده بود هرات از حوزه نفوذ ایشان بیرون ماند.