129

جستجوی تو

از کتاب: مروارید گمشده ، غزل
05 February 2016


نمیدانم؛ دلم دیشب چرا کرد آرزوی تو؟

ترا در چشم من دید و شد اندر جستجوی تو


به هر جا من نظر کردم، نشان از هر که پرسیدم

به هر سر بود سودایت، به هر لب گفتگوی تو


به جمع میگساران از حسد در آتش افتادم

که دیدم هر که را مست از می و جام و سبوی تو


نخواهم کرد از خلق خدا باور که گویندم

که بودی با خبر زان دم که میدیدم به سوی تو


عتاب و ناز تو تنها برای دردمندان نیست

خمی هم از شکست رنگ ما آمد به موی تو


دریدم صد هزاران پرده را تا نغمه ئی سازم

و لیکن در زبان دل نبودم جز مگوی تو


به صد رنگ و به صد بو سر زدم «واهِب» درین گلشن

نگشتم بیخود از عطری به جز از رنگ و بوی تو