111

تا

از کتاب: زبان د آری

این واژه در جایگاههای نا هما نند دستوری معنا های گوناگونی داشته است که از دیرین زمانه ها درشعر ونثر به کار رفته است . من از کاربرد های امروزین و دیروزین گزیده هاییرا برای جلب توجه دوستان به غنای زبان دری واحتمال کاربرد آنها درنوشته ها پیشنهاد گونه می نویسم :

۱ـ واحد شمارش است ، در دوتا درخت ، سه تا ستاره و ده تا اسپ .

۲ـ تا با یک ، یعنی یکتا به معنای واحد و یگانه مشهور است . غالبادر عبارت خداوند یکتاودراین بیت هم می یابیم :

که یاقوت یکتـای اسکــندری

چوهمتای دُرشد بهم گوهری

۳ـ در نوشته ها ی پیشین دوتا به معنای خمیده به کاررفته است ، مانند این بیت ناصرخسرو:

ای پسر چون به جهان بر دل یکتا شودت

بنگر در پدر خویش و ببین پشت دوتاش

۴ـ تا نهایت فاصله را بیان می دارد، مانند از بخارا تا سمرقند . از هامبورگ تا فرانکفورت.

۵ـ نهایت زمان را بیان میدارد ، چنان که دراین کابردها می بینیم:

تا ریشه در آبست امید ثمری هست.

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب وهنرش نهفته باشد

تا جان در تن است ، جان بکن است .

۶ـ تا به معنای برای آن که ، به خاطر آن که دراین بیت نموداراست :

آمـــدم تا صد چمن بر جـلوه نازان بینمت

نشئه برسر ، می به ساغرگل به دامان بینمت

۷ـ تا به معنای که نیز به کار رفته و به کار میرود ، مانند این بیت حافظ:

خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ

نگـر تا حـلقه اقبـال ناممکـن نجنبانی

۸ـ تا به معنای اگر نیز به کار رفته است ، مانند :

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها

تـا شب نـروی روز بـه جایی نرسی

۹ـ تا به معنای شریک و مانند و گونة و شبیه در همتا چنان که سعدی گفته است :

که همتای او درکرم مرد نیست

چواسبش بجولان و ناورد نیست

و بی همتا یعنی نا همانند ، یگانه ، که شبیه ندارد.

وتا در باستان زمانها به معنای شبیه ومانند به صورت جداگانه نیز به کار رفته است ، مانند :

چون خواجه نظام نیست بـزم آرایی

بی صوت خوشش مباد خالی جایی

هرسازکه هست تای آن بتوان یافت

طنبور ویست آنکــه نـدارد تــایـی

۱۰ـ در زمانه های قدیم تا را به معنای زینهار، هوشدارومبادا به کاربرده اند، مانند این بیت سعدی :

الا تا نلرزد که عــرش عظیم

بلرزد همی چون بگرید یتیم