طریقت و تصوف ، چرا و از کجا ؟
از کتاب: از کوچه عرفان
قدیمی ترین مدرکی که صوفیان را طبقه بندی کرده است و در باره طریقت و تصوف ، سخنان جالب را ارائه کرده است عبارت اند از کتاب المعنی فی تصوف ، تالیف ابونصر سراج ، رساله قشیریه ابو القاسم قشیری ، قوت القلوب ، شرح تعرف ، کشف المحجوب ، منازل السایرین ، اسرار التوحید ، کیمیا سعادت ، احیا العلوم الدین سلسله المشایخ یا اشجار مشیاخ و صد ها بلکه هزاران تالیف را میتوان در طریقت و تصوف نام برد ، قرآن کریم از آن بنام تزکیه و احسان یاد کرده است
یکی از این کتاب های که در مورد زندگی نامه های طبقاتی متصوفین و عرافان یاد کرده است که طبقات صوفیه میباشد *۳۵۳ که از تقریرات شیخ الاسلام و المسلمین ابو اسماعیل عبدل الله انصاری هروی است که در ربع چهارم قرن پنجم هجری می زیسته که او خود میگوید: عالم فرود از سخن خویش است و حکیم با سخن خویش است برابر و عارف و محقق واری سخن خویش است این کتاب که داری حواشی و تعلیقات مختلفه میباشد بعدا توسط نور الدین عبدل الرحمن جامی هروی بزبان ساده تر بنام نفحات الانس تالیف گردیده و میتوان از کتاب کشف المحبوب و کتاب معروف تذکر الاولیاء شیخ نیشاپوری که تاریخچه تصوف بشمار است نام برد . کتاب رشحات مولانا حسین واعظ کاشفی هروی نیز از جمله نوادر آثاری به شمار می اید که در مورد آراء و افکار و طرز و زندگی مشایخ خراسان و ترکستا=ن تذکرات با ارزشی در ان موجود است و نیز تالیفات متعدد دیگر نیز در مورد زندگی نامه های مشایخ عرفان نگاشته شده است که صوفیه را با عصر پیاغمبر اسلام صلواته الله علیه تسلیمات متصل میسازد
شروع طریقت و عرفان با شروع دعوت و ارشاد عصر حضرت ختم المرسلین محمد مصطفی صلوات الله علیه باز میگردد . این ودیعل عالی بعد از سفر معراج نبی کریم (ص) این لطیفۀ بزرگ و پر نو را به یاران خود مخصوصا حضرت صدیق اکبر (رض ) و حضرت علی کرم الله وجهه (وفات ۲۱ رمضام سنه چها هجری ) ارشاد فرمود که ما با نقل از کتا ریاض العرفان اولا چهارده خانوداه اهل سلوک و طریقت را که از طریق حضرت امام مجدد الف ثانی (رح) به مولانا محمد عثمان پادخوابی لوگری و از طریق کتاب مکتوبات امام ربانی و سلسله المشایخ پاد خوابی بما رسیده است بیان میکنیم.
چهارده خانواده:
اول - خانواده زیدیان:
اول خانواده که منسوب اند بخواجه عبدل الواحد بن زید (وفات ۱۷۷ هجری ) وی مرید و خلیفه خواجه حسن بصری(وفات محرم سال ۸۰ هجری )قدس الله سره العزیز بوده اند و بخدمت کمیل بن زیاد تربیت و خرقۀ خلافت یافته اند .....او در وقت وصال خرقۀ را که از خواجه حسن بصری یافته بود به خواجه فضیل بن عیاض داده و خرقل کمیل بن زیاد را به ابو یعقوب البسری عطا فرمود هر دو سلسله از ان بزرگ جاری گشته.
دوم- خانواده عیاضیان :
منسوب به خواجه فضیل بن عیاض ( بن البشر التمیمی و الیربوعی کنیته ابو علی الکوفی ) خلیفه خواجه عبد الواحد بن زید بوده اند . *)۳۵۵ از استادان عبدل الله مبارک به اصل از کوفه است و در مکه مجاور بوده در شرع امام در زهد یگانه به زهد صوفیان و محبت . و گفته اند به اصل از خراسان از ناحیل مروه بوده است وی ثمرقند زادهه شده و به اورد بزرگ شده و کوفی اصل است . وی گفته است من الله بدوستی پرستم که ن بنشکیوم *۳۵۶
سوم- خانواده همیان:
منسوب است به خواجه ابراهیم ادهم و خواجه ابراهیم مدتها با خضر (ع) صحبت داشت و از دست وی خرقه پوشید و بعد از ان امام باقر (وفات ۱۱۴ هجری ) رسید و بدولت امام فیاض گشت *۳۵۷ وی از متقدمین صوفیه و از طبقۀ اول است ملوک زادۀ بود که در بلخ می زیست به نو جوانی توبه کرد و دست در طریقت نیکو زد ، در زهد ورع توکل . سیاحت . به مکه رقت و انجا با سفیان ثوری و فضیل عیاض و بو یوسف غسولی صحبت داشت و بشام رفت انجا کسب میکرد در طلب حلال ، ناطور بانی میکرد و به شام برفت از دنیا اراهیم ادهم و علی بکار و حذیفه مرغشی و سلم خواص و یاران همدیگر بودند و بیعت کردند که هیچ چیز نخوریم ، مگر دانیم که از حلال است .*۳۵۸
چهارم - خانوادۀ هُبیریان:
که منسوب گشتند بخواجه هبیرۀ بصری (وفات ۲۸۷ هجری) و خواجه مذکور مرید و خذیفۀ مرغشی وفات ۳۱ شوال ۲۷۹ هجری) ووی مرید و خلیفه خواجه ابراهیم ادهم و هر که بخدمت وی ارادت اورد ادهمیان میگویند و هبیریان در شهر و قریه مسکن نمیکردند و شب وروز با وضو در بیابان مجرد میبودند و نماز با حضور دل میکردند و با خلق آمیزش نداتشند و فتوح نمیگرفتند و بعد از سه چهار روز با میوه و یا گیاه خشک افطار میکردند و همیشه پاسبان دل میبودند .*۳۵۹
پنجم- خانوادۀ چشتیان:
خانواده چشتیان که ایشان می پیوندد بخواجه علوی دینوری ووی مرید و خلیفل هبیره بصری ووی مرید و خلیفه حذیفۀ مرغشی ووی مرید و خلیفه خواجه ابراهیم ادهم ووی مرید و خلیفه ابو احمد رندان چشتی که رئیس و اشراف چشت اند ووی مرید خواجه ابو اسحاق چشتی شد و چون وقت خواجه به اخر رسید ، خرقۀ خلافت بخواجه احمد ابدال داد و جای نشین خود کرد ، و چشت دو اند یکی از شهریست در ملک خراسان (گذشته از هرات و نرسیده به غور ) دوم قریه هندوستان میان ملتان و واج و این خواجگان از چشت خراسان بودند ( که سر راه هرات و منار جام در مسیر هریرود موقعیت دارد و هنوز از خانوادۀ چشتیان خانقا بزرگ در انجا موجود است .) در لطایف اشرفی می فرماید: هر که دعوی هوا داری و لاف از ارادت و دوستداری از خاندان قدیم ودود مان کریم اهل چشت کند باید که در روی دو صفت نباشد ، یک ترک و ایثار دوم عشق و انکسار ، هر کرا این دو صفت باشد او را حظی از مذهب چشتیان و نصیبی از مذهب بهشتیان نبود .*۳۶۰
ششم - خانواده عجمیان:
خانواده عجمیان می پیوندد بخواجه حبیب عجمی و خواجه مذکور مرید و خلیفه خواجه حسن بصری اند . عجمیان اکثرا در کوه ها سکونت داشتند و مجرد بودند و فتوح قبلو نمیکردند و جامه بقدر ستر عورت نگاه میداشتند و بعد از هفتم روز بیک خرما و یا سه خرما افطار مینمودند ووحوش و ظیرو با ایشان الفت می گرفتند.*۳۶۱
هفتم-خانواده طیفوریان
که ایشان می پیوندد به سلطان العارفین خواجه بایزید بسطامی که نام وی طیفور( بن عیسی بن سروشان است و بایزید از اقران شیخ احمد خضرویه است و با حفض و یحی معاذ و شقیق بلخی دیده بود ).*۳۶۲
هشتم- خانوادۀ کرخیان:
که ایشان می پیوندد بخواجه معروف کرخی ( از قدمای مشایخ و استاد سری سقطی بود . کنیت وی ابو محفوظ و نام پدر وی فیروز است ف معروف از اجلۀ مشایخ قدیم است به ورع زهد و فتوت معروف با داود طائی صحبت کرده و گوری وی به بغدا است )*۳۶۳ و به روایتی بخواجه داود طایی که مرید و خلیفه حبیب عجمی بود او نیز خرقه ء خلافت به خواجه معروف کرخی داشت و کرخیان اکثرا اوقات با ترک و تجرید در خلوت باشند و تلاوت قرآن مجید و ذکر بسیار میکنند و از خوف جناب الهی بسیار گریه کنند و خود را از همه کمتر دانند .*۳۶۴
نهم- خانواده سقطیان:
که ایشان می پیوندد بخواجه سری سقطی و او مرید و خلیفۀ خواجه معروف کرخی بود و سقطیان ضائم الدهر و قائم الیل بودند و فتوح کس قبول نمیکردند و بعد از سه روز از خلوت بیرون میشدند وقت شان از ده خانه در یوزه گری کرده با یاران افطار مینمودند.
دهم - خانواده جنیدیان:
که ایشان می پیوندد بخواجه جنید بغدادی و او مرید و خلیفۀ سری سقطی بود جنیدیان بر قدم توکل میرفتند و هر چه از غیب به سبب خلق می رسد از آن افطار مینمودند.
یازده هم- گازرونیان:
که ایشان می پیوندد به خواجه ابو اسحاق گازرونی که وی مرید و خلیفل خواجه عبدلله خفیف است و او مرید محمد رویم و او مرید خواجه جنید بود . گازرونیان در میان خلایق با حق مشغول باشند و اسما اعظم و دعای مات القدرت بسیار خوانند.
دوازدهم- طوسیان:
می پیوندد به سیخ علائ الدین طوسی و او از اکابر طوس بود و شیخ نجم الدین کبری هر دو بخدمت شیخ ضاالدین ابو نجیب سهروردی رسیندند عرض داشت کردند که عمر بسر رسید و کار بر نیامد شیخ فرمود که ما نیز بدین داغ مبتلا ایم بیایید ما و شما و مرید شیخ وجیه الدین شویم پس هر سه کس به اتفاق بخدمت شیخ وجیه الدین ابو حفض رسیدند ، شیخ وجیه الدین ، شیخ علا الدین و شیخ ابو نجیب ضیا الدین را مرید کرد و خرقۀ خلافت داد و رخصت کرد و شیخ نجم الدین کبرای را حوالۀ شیخ ابو نجیب ضیا الدین کرد طوسیان و فردوسیان یک روش داشتند ف سماع میکردند و مزامیر می شنیدند و رقص و تواجد میکردند ذکر جلی در ایشان بسیار بود و از جایی که چیزی می رسید می خوردند و چون چرا نمیکردند و سلسلل طوسیان به شش واسطه به جنید متنهی میشود.
سیزدهم – سهروردیان:
که ایشان می پیوندد به شیخ ضای الدین ابو نجیب سهروردی ووی مرید و خلیفل شیخ وجیه الدین ابو حفض بود و شیخ مذکور به چهارم واسطه بخواجه جنید می پیوندد و شیخ ابو نجیب خرقۀ خلافت از شیخ احمد غزالی نیز داشت و شیخ مذکور به پنجم واسطه به سید طایفه خواجه جنید می پیوندد.
چهاردهم - خانواده فردوسیان:
که ایشان می پیوندد به شیخ نجم الدین کبری که به اشارت شیخ وجیه الدین ابو حفض ارادت بخدمت شیخ ابو نجیب سهروردی اورد و خرقۀ خلافت یافت شیخ فرمود که شما مشایخ فردوس هستید و در نفحات می نویسد که شیخ عمار یاسر که از اصحاب شیخ ابو نجیب ضیا الدین سهروردی است شیخ نجم الدین کبری از وی تربیت یافت و سلسله ابو نجیب به ششم واسطه بحضرت جنید بغدادی می پیوندد ، الغرض سهروردیان و فردوسیان و طوسیان و گازرونیان این چهار خانواده میرسند بخانواده جنیدیان می رسد و به سقطیان میرسند به کرخیان و جمله مشایخ این خانواده می پیوندد به خدمت امام علی رضا(رض).
و ابتدای بر امدن تاما این شاسل از حضرت راسلت صلی الله علیه وسلم است و از ایشن بحضرت ابوبکر صدیق (رض) و عمر فاروق (رض) و عمر (رض) و حضرت علی کرم الله وججه و از حضرت علی کرم الله وجهه بحضرت امام حسین (رض) و از ایشان به حضرت خواجه حسن بصری قدس الله سره العزیز و نیز از امادی و از او به شیخ حاجی محمد المحوشانی و از وی به شیخ عماد الدین فضل الله و نیز حضرت رسالت پناه (ص) به امام حسین (رض) رسیده و به حضرت اویش قرنی و نیز از حضرت ابوبکر صدیق(رضض) به سلمان فارسی من اصحاب الصفه رسید و از وی به قاسم بن ابوبکر بن محمد صدیق (رض) و نیز بقاسم مذکور از خواجه حسن بصری رسید و از خواجه حسن به عبد الواحد زید و حبیب عجمی و از شیخ حبیب عجمی به داود طائی و از ایشان بخواجه معروف کرخی و از ایشان به سری سقطی .*۳۶۵