32

فراصل كلمات

از کتاب: زبان دوهزار ساله افغانستان یا مادر زبان دری ، بخش چهارم

یکی از نکاتیکه مستشرقان اروپا در حین خواندن کتیبه های رسم الخط یونانی کوشانی و مسکوکات ایشان درک نكرده و ملتفت آن نشده اند. فواصل کلماتیست که در آخر هر کلمه عليحده يک علامت او را گذاشته اند

هیننگ و ماريک و د یگران شکوه دارند که خواندن  کتیبه بغلان به این سبب مشکل است که بین کلمات آن فاصلۀ ئی موجود نیست و بنابرین فصل و انفکاک یک کلمه از دیگری مشکل است.  اما من تا جائی که نوشته های مسکوکات دورۀ کوشانی به رسم الخط یونانی دیدم. و کتیبه های پیدا شدۀ بغلان را خواندم. و کتیبۀ دورۀ هفتالیان را در روزگان کندهار دیدم باین نتیجه رسیدم که در این رسم الخط فاصلۀ كلمات بشكل 

( O ) موجود است. و اگر این فواصل را از اواخر کلمات جدا کنیم کلمات معنی دار بسیار اصیل وثقه باقی مانند . که عین همان کلمات را در ادب قدیم دری و پشتو داریم. این سهو مستشرقین موجب خلط و اشتباه بزرگی شد و برخی کلمات ممسوخ را بضم فواصل بما سپردند . و موجب سر گردانی و اشتباهات هنگفتی گردید. و این غلط خوانی و تصحیف تا این اواخر دوام کرد . مثلا كلمۀ (شا- شاه) را با فاصلهٔ بعدی آن SHAO شاو خواندند و KIRD فارسی را کرد و گفتند و این دو کلمه اصیل را بصورت ممسوخ به ما سپردند. و هكذا صد ها كلمۀ دیگر است که در این تصحیف خوانی دستخوش غلط خوانان گردید. در تمام آثار مکشوفه رسم الخط یونانی افغانستان بعد از كانيشكا وقرن اول میلا دى يک دائره كوچک بشكل O  لاتینی و یونانی در اواخر کلمات موجود است که کار فاصله يک کلمه را از دیگری میدهد. و این فاصله را جزو کلمه نباید شمرد که گاهی بشكل مربع كوچک              هم آمده است.

 در رسم الخط میخی کتیبه های هخامنشی نیز فواصل کلمات با ۱ > شکال موجوداند كه يک كلمه را از دیگری جدا سازند و آنرا زبان شناسان WORD DIVIDERS گویند. در قسمت تحلیل کلمات این كتيبۀ بر خوانندگان محترم روشن خواهد شد که این فواصل O هیچ صورت نمی توانند اجزاء اصلی کلمات باشند. مثلا ما نمیتوانیم کلمات بسیار اصیل به لنگ و مندر و بگ پوهر و آب و کند و نوبخت و فرومان و بورزمهر و نیسان را بطور ممسوخ بگولنگو- مندرو - بگوپوھرو - ابو۔ کند و نو بختو فرومانو - بورز مهرو - نیسانو بخوانیم . و چطور ممکن است كه در يک زبان تمام کلمات آن حتما مختوم به (O) باشند و در يک كتیبه که در حدود ۱۶۰ کلمه دارد هیچ کلمه ای پیدا نشود که در آخر آن O نباشد.  حالا برخی از مسکوکات آن دوره را بطور مثال با نوشته های آن برسم الخط یونانی است تحت مطالعه قرار میدهیم .  و می بینیم که این فاصله (O) برای تفکیک كلمات عموما مستعمل بود. و از قرن نخستین مسیحی از مسکوکات شهنشاه بزرگ کند و فرس (۱۹ / ۴۸ م ) همین علامت بحاورفاصلة كلمات  در مسکوکات دیده میشود. که گاهی شکل آن مربع است. و در اواخر به شكل دائره كوچک O تبدیل یافته است. مثلا در سكۀ كوز لا - كد فيزوس اولین باد شاہ کو شانی (۴۰ ر ۷۸ م ) چنین مسطور است : 

KOZLA -O- KADFIZ OS که فاصله ای بین کوزلا و كدفيزوس بشكل  Oموجود است. 

 ۲) در سکه يم - كدفی سیس دوم حدو د (۷۸-۱۱۰م) نیز این علامت دیده می شود : BACILEYC - O- EM – O - KADFICEC که این عبارت را چنین باید خواند بازی لیسل + دیم + کدفی سیس که همین فواصل دران موجود اند.

۳) يک سكه خود كانيشكا چنین است: کانیشکی کوشان (شا + زن + شا )

KANESHKI  KOSHANSILA -O- NIN -O- SHA – O

که سه علامت فاصله در آن موجود است و بر پشت همین با تصویری و نشانی FARR - O فر - همان فر - دری نوشته شده که O اخر فقد علامۀ اخر کلمه است.

۴) برسکه دیگر همین کانیشکا فقط این عبارات نوشته اند: SHA -O- KANESHKI (شا + کانیشکی) كه يک علامت فاصله بعد از (شا) دارد.

۵- يک سكه هو ويشکا پسر کانیشکا ( حد و د ۱۶۰م ) چنین نوشته دارد :

QESHKI KOSHON -O- SHA -O- NAN -O-SHA - O

یعنی: اویشکی کوشون + شا + نان+ شا. که چهارفا صله (O) دارد و از سکه واسودیوا حدود (۱۸۲-۲۲۰م) هم پیداست که کلمه شا + نان + (شاهان شاه ) را به دو فاصله (O) می  نوشتند.

۶) دلیل بسیار قوی برای اینکه این (O) فاصله است نه حرف عليحده اينست که یکی از حکمرانان ویم کد فیز از (حدود ۷۸ - ۱۱۰ م) که در متصرفات هندی کوشانی سکه زده بر آن در رسم الخط یونانی همین علامت فاصله  (O) را در بین کلمات استعمال نکرده اند. و از آن برمی آید که اجزای  اصلی کلمات نبوده اند. و اگر میخواستند. آنرا نمی نوشتند نوشته روی سکه این نایب السلطنه هندی کوشانیان چنین است 

BACLIEY C BACILEW…. CWTER MEGAG

بازی لیس + با زیلیو ... + سوتر + میگاگ

چنانچه در سکه کدفیزیز در نمر ۲۰ دیدید. بعد از کلمات بازی لیس يک (O) آمده ولی درینجا نیست . پس اگر جزو کلمه بودی در ينجا هم نوشته آمدی دلیل دیگر بر همین مطلب از مطالعه سه نسخۀ مختلف این کتیبه بدست می آید بدین موجب: در املای برخی کلمات بین سه نسخه این کتیبه اختلافات جزوی دیده میشود . که از آن جمله در نسخه اول و سوم كلمات شاه - ماه را O- MA-O SHA نوشته اند. و علامت فاصله (O) بعد از A موجود است. اما در نسخه دوم این دو کلمه باین املا وارد اند MAHO-SHAHO عقيدۀ من اينست که در صورت اول قرائت كلمتين (شا - ما ) است نه شاؤ ماؤ و (O) علامت قاصل است . و بر همین اسا س قرائت صورت دوم هم (شاه - ماه) است نه شاهو ماهو . و(O) آخر كلمات جزو اصلی نیست چنین بنظر می آید که املای این دو کلمه در همان وقت هم کردند دو صورت داشت :

شا – شاه ، ما- ماه چناچه کلمه شاه در ادبیات دری گاهی به شکل ( شا ) هم میبینیم. در نسخۀ اول و سوم  SHA-O و MA-O نوشته اند. اما در نسخه دوم چون خواستند شاه – ماه به زیادت او پیلون H بنویسند آنرا با (A) متصل کردند. و بعد از آن علامت فاصل (O) را اورده اند . و این دلیل میرساند که O بعد از ( شا – ما) جزو اصلی این کلمات نبود . و وقتیکه خواستند صوت هـ - h را در اخر کلما اظهار داردند. (O)  فاصل را به اخر کلمات بردند. MAH-O SHAH-O نوشتند.

آثار این علامت فاصله در از منه بعد از اسلام نیز در برخی نسخ خطی و در قرآن شریف در فواصل آیات شریفه  بهمین شکل O دیده میشود ولی چون در خط قدیم عربی این نقطه گذاری و اعجام نبود. ابوالا سود دوئلی متوفی ۹۶ هـ بواسطه نقطه گذاری برای کلمات عربی حرکاتی را تعیین نمود. و احتمال قوی است که این رسم را از کلدانیان گرفته باشد  بقول ابن خلكان حجاج والی عراق حروف متشابه عربی را بواسطه نقطه گذاری از همدیگر امتیاز داد ازین روایات روشن می آید که عربان به اعجام و نقطه گذاری و تعیین فواصل ضرورتی نداشتند ولی هنگامیکه زبان عربی در ملل غیر عرب انشتار یافت. برای رفع ضرورت عجمیان رسو م نقطه گذاری و اعجام و ترتیب قواعد را از ملل دیگر گرفته و در زبان عربی تطبیق  کردند چنانچه خلیل بن احمد متوفی ۱۷۰ هم در کتاب العین ترتیب حروف تهجی را مطابق زبان سنسکریت قرار داددر تفكيک آيات قرآنی نیز حسب ضرورت در عصر عبد الملک بن مروان اموی در اول و آخر آيات ا ولا يک يک نقطه را نوشتند که بعد از آن بسه نقطه تبدیل یافت و چنین به نظر می آید که این نقطه را از رسم الخط پهلوی اقتباس کرده باشند زیرا در نسخ خطی پهلوی نیز سه نقطه برای تفكيک جملات استعمال میشد و در قدیم ترین نسخۀ پهلوی یسناکه در موزه کوپنهاگ محفوظ و در سنه ( ٧٢٦هـ ١٣٢٥م ) بقلم هیربد مهربان کی خسرو نوشته شده نیز همین سه نقطه را در فواصل جملات به کار برده است اما برای تعیین رؤس وخواتم آیات قرآنی یکی از علمای افغانستان محمد بن طیفور سجاوندی غزنوی متوفی ۵۴۰  یا ٥٦٠ هـ كتاب الوقف والابتدارا نوشت . وانواع وقوف قرآنی را در پنج نوع ( لازم ـ مطلق - مطلق - جايز – مجوز- بوجه ـ مرخص) مقرر داشت و طوریکه برخی از اهل خبرت عقیده دارند : همين سيستم ســجـــاوندى بعد از ورواج یافت ، و در نسخه های شرقی قرآن عظیم ( بدون نسخ مغرب) پیروی گردید. و همین علامات وقف که اکنون در نسخ قرآنی دیده میشود مطابق سیستم سجاوندی است .

كتاب وقف و ابتدای سجاوندی تمام آیات کلام الهی را از هم جد اساخته و چنین بنظر می آید که همین عالم افغانی از روایات قدیم این سرزمین در استعمال فواصل O در تفكيكک آيات قرانی کار گرفته باشد که بقول نویسنده دايرة المعارف اسلامی بعد از و تعقیب شده است يک دلیل این مطلب اینست که علامت O دايره كوچک در نسخ خراسانی و بقول نویسنده دائرة المعارف اسلامی در نسخ شرقی قرآن عظیم دیده میشود. ولی در نسخ مغرب یعنی سرزمین شمال افريقا مروج نیست. و این بر هان میرساند که این علامت مقرر کرده مردم مشرق دنیای اسلام یعنی خراسان و حالی آنست . چنانچه در نسخه خطی ترجمه فارسی تفسیر طبری که در ۷ مجلد در کتابخانه سلطنتی تهران موجود است و در سال ٦٠٦هـ بخط اسعد بن محمد یزدی نوشته شده و درسنه ٦٠هـ احمد بن نصر آنرا تذهیب نموده است علامات فواصل آیات بهمین شکل (O) مذهب دیده میشوند . از روی این مطالعات تاریخی میتوان گفت : که علامت فاصل O را از روی روایات قدیم عصر کوشانی که در افغانستان موجود بودند در عصر اسلامی گرفه باشند . و شاید غیر از سجاوندی ، دانشمندان دیگر نیز همین علامت را می شناختند.