32

خالد بن عبدالله القسری

از کتاب: تاریخ گردیزی (زین الخبار) ، فصل باب هفتم ، بخش اندر اخبار خلفا و ملوک اسلام
25 January 1968

و چون کار مملکت بر هشام بن عبدالملک راست شد، وی خراسان مر خالد بن عبدالله را داد، و اورا بخراسان فرستاد، و عراق هم اورا داد، و خالد بعراق باز ایستاد، و برادر خویش اسد بن عبدالله را بخراسان فرستاد، و سه سال بماند و تعصبها کرد با مردمان. و نصر بن سیار را بگرفت، و عبدالرحمن بن نعیم را که بر کار خراج بود (و) بحر بن درهم را که بر عمل سپاه بود، و سورة بن الحر الدارمی، و ایشان را تهمت کرد که شما همی ارجافها افگندید. و بدین بهانه ایشانرا بتازیانه زد، و سرها و ریشهای ایشان بستردف و دستهای ایشام نعل کرد، و همه را سوی برادر خویش فرستاد و این مردمان بدانچه برایشان رفته بود، مرهشام را آگاه کردند. و هشام به خالد نامه نوشت، تا ایشان را دست باز داشت، و ایشان همه بعراق و شام باز نشتند، و نیز هیچکس بخراسان نیامد تا خالد زنده بود.