32

پرورشگاه فرهنگ باستانی

از کتاب: جغرافیای تاریخی افغانستان
04 November 1982

هزاران سال پیش مردمی از نژاد آریایی به سرزمینی که ملتقای دریا های خروشان و بزرگی بود فرو آمدند این مردم ساکها بودند که تاکنون اخلاف ایشان بنام ( ساکزی ) در آنجا بر کنار های دریای هیرمند ساکنند.

ساکها مردمی نیرومند و لاور بودند که این سرزمین به نام ایشان سکستان و در عربی سجستان و بعدها سیستان نامیده شد و فاتحان عرب هر اهل سیستان را سجزی گفتند که معرب همان سکزی است.

سکزیان که تاکنون در سیستان و گرمسیر بر کناره های دریای هیرمند تا حوالی غربی قندهار و بست سکنی دارند مردم بلند بالا و قوی هیکل گندم رنگ متناسب اندامی اند که به پشتو سخن گویند و جزو درانی ( ابدالی،  آودالی،  هفتالی ) شمرده میشوند. سکزیان در ادوار تاریخی در سرزمین سکستان مدنیت های درخشان تشکیل دادند و شهرستان های عظیم بنا نهادند. حکومت های بزرگ ساختند. هامون سیستان و گوه زره دو جهبل بزرکی که ( ۱۵۰ ) هزار میل مربع ساحه را دربر می گیرد و چهار دریا ( هلمند، خاشرود، فراه رود،  هارود ) در آن می افتند. در سرزمین غرب هامون و شمال گود زره ساحۀ وسیعی است که طول آن شمالآ و جنوبآ به صد میل عرض آن شرقآ و غربآ ۵۰ میل میرسد و در شمال آن مجرای فراه رود و پشاوران و تخت رستم است و در جنوب هم تا به رود بابر و دشت زده ممتد است.

درین سرزمین وسیع آثار و علایم آبادانی های باستانی به هر طرف پدیدار است و صدها تپه و بقایای کاخهای عظیم و کوشک های منیع به نظر می آید که دست روزگار آنرا به خرابه زارهای موحش تبدیل کرده و این پرورشگاه مدنیت قدیم اکنون محل گژدم و مار گردیده که به میلیون ها در تحت خرابیهای شهرستانهای باستانی وجود اند. نمیدانیم چه دست جفاکار و ستمگری بوده،  که شهرستان های رستم و آل صفار و زرنج زیبا را به این ویرانی های موحش تبدیل کرد.

شهرهایی که در آن عصر میلونها نفوس داشت و از بلاد بزرگ آسیا بشمار می آمد و زرنج سیستان با بغداد مقر خلفا همسری میکرد، اکنون در آن احدی زنده گیندارد.

ساحۀ وسیع آنرا خرابه زارهای موحش و جنگل زارهای گز خودروی فرا گرفته است !

شهرهای سکستان همواره پرورشگاه پهلوانان و مقر شاهان و درسگاه دانشمندان و مؤسسان ادیان و مذاهب بود. در زیر هر دیوار کهنه و کوشک فرسودۀ آن آثار فرهنگ باستانی نهفته است. رستم فرزند این سرزمین بود و یعقوب پروردۀ این خاک ! سجستانیان در تشکیل علوم اسلامی مانند حدیث و فقه و کلام دستی داشتند. مؤسس مذهب کرامی سیستان بود. شعرای نخستین زبان دری به دربار یعقوب صفاری در زرنج قصیده ها میسرودند. بخش مهم شهنامه های قدیم داستان های سیستانی است. قدیمترین کتاب نثر فارسی کشف المحجوب به خامۀ سیستانی است. قدیمترین کتاب نثر فارسی کشف المحجوب به خامۀ سیستافی نگاشته شده و عیاران این سرزمین که حزب سیاسی اجتماعی منظمی بود امثال یعقوب و عمر را به دنیا دادند، که تا بغداد و دمشق از مردمان باج گرفتند ! ولی دریغا و حیفا ! که این مهد تهذیب و فرهنگ به کلی ازبین رفت و نفوس آن به دست خونخواران مغل چنان کشته شدند که در سنه ۱۸۷۲ چون سر – گولد سمد انگلیسی ازین جا میگذشت در تمام سیستان ( ۴۵ ) هزار نفر ساکن بودند در حالی که بعد از سی سال در حدود ۱۹۰۰ چون سر مکماهون خطوط سرحدات افغان را تعیین میکرد به قول تیت نفوس تمام سیستان ( ۱۶۱ ) هزار بود. ( کتاب سرحدات بلوچستان از تیت ).