نشانه ها
در زبان دری دو نوع نشانه هستی دارد :
یکم - کسرۂ اضافت
کسرۂ اضافت در عبارتهای اضافی و توصیفی می می آید این کسره در زبان نگارش به صورتهای زیرین نشان داده می شود:
الف - اگر کلمۀ نخستین ( موصوف یا مضاف ) به همخوان یاشبه واول پایان می یافت نشانه یی ندارد. امروز گاهی نشانهء زیر یا کسره می گذارند.
اسپ سیاه ، باغ من ، شرشر آب، انگشتر طلایی ، دست قدرت ، پای ناتوان .
ب - هر گاه کلمهء نخستین به آو و او پایان یابد پس از آن ( ی) می نویسند، مانند: سبوی شکسته ، لیموی ترش ، موی زرد ، منتوی خوش مزه ، آلوی شیرین ، دریای کوکچه ، صحران سوزان ، معنای کلمه ، خدای بزرگ
شکست بال و پرم در هوای آزادی
هزار شکر که گشتم فدای آزادی
(داوی )
ج - اگر کلمهء نخستین به ( هـ ) ختم شود ، بالای ( هـ ) همزه که در واقع سریا است مینویسند . چون مسکه نمکی ، کوچه خرابات ، رشته دوستی ، پیسه حلال ، کارتۀ چهار ، لیسه ء حبيبيه ، حبيبيه ، كرايۀ دکان ، کوتهء سنگی ، دروازۀ لاهوری
دوم - نشانه نکره :
نشانه نکره سه تا است:
الف - ( ی ) که پس از واژه گان پایان یافته به کانسوننت می آید مانند شبی، روزی ، دستی از غیب برون آید و کاری بکند. چیزی که به خود نمی پسندی به دیگران مپسند پس از واولهای ( آ ، و هـ ) یی میآید مانند : تشنه یی دریا در خواب دید . مورچه یی گندمی را می برد. رشته یی برگردنم افگنده دوست .
من برد هرجا که خاطر خواه اوست .
او از ریاضی بویی نمی برد .
پهلویی در خواب دیدم بسترم آمد به یاد.
بیدل
تنها نمی خورم به سر دوستان قسم
گر لقمه یی به زحمت و خواری دهد مرا
(شایق جمال)
ب - یکی ، تنها در متون کهن یکی گربه درخانه زال بود . یکی را حکایت کنند از ملوک ، گاهی یکی با پای نکره یا یای ناشناسی نیز آمده است.
یکی دختری داشت خاقان چو ماه . یکی برزی گری نالان درین دشت.
من یکی آیینه ام کاندر من این دیوانگان .
خویشتن را دیده و بر خویشتن خندیده اند.
ج - واژه مستقل " یک " مانند : یک تیز رفتار دیدم ، یک آدم آمد.