الرابع ملک محمد سوری
صاحب تاریخ ابو الحسن هیصم بن محمد نابی ( ۱ ) چنین می آرد : که چون امارت خراسان و زاولستان از سامانیان و صفاریان با میر سبکتگین رسید، واو چند کرت از بست بطرف جبال غور لشکر کشیده بود و قتال بسیار کرده .
چون تخت بامیر محمود سبکتگین رسید، امارت غوریان بامیر محمد سوری رسیده بود و ممالک غور را ضبط کرده ، تا گاهی ( ۲ ) سلطان محمود را اطاعت نمودی ، و گاه طریق عصیان سپردی ، و تمرد ظاهر کردی، و آنچه از خراج اسلام مقرر بود باز داشتی ، و با عتماد قلاع ( ۳ ) متین و شوکت وعدت وافر مخالفت ( ۴ ) برزیدی ( ۵ ) ، و دل سلطان محمود مدام بدان سبب نگران میبود و به سبب قوت وحدت و شوکت و اجیال ( ۶ ) ( و ) حصانت و رفعت جبال ملتفت خاطر می بود، تا با لشکر گران بجانب غور آمد، و او در قلعۀ آهنگران محصر شد و مدتها آن قلعه نگاهداشت و قتال بسیار کرد، و بعد از مدتها بطریق صلح از قلعه فرود آمد و بخدمت سلطان محمود پیوست، و سلطان او را ( ۷ ) و پسر کهتر او که شیش ( ۸ ) نام بود، بجانب غزنین برد ، بدان سبب که امیر محمد سوری پسر کهتر ( خود ) را دوست داشتی ، چون بحدود گیلان ( ۹ ) رسید امیر محمد سوری برحمت حق پیوست . بعضی چنان روایت کنند : که او چون اسیر شد، از غایت حمیت که داشت ، طاقت مذلت نیآورد، خاتمی داشت در زیر نگین زهر تعبیه کرده بودند، آنرا بکار برد و در گذشت. سلطان پسر او شیش را بغور باز فرستاد، و امارت غور به پسر مهتر او
______________________________________________________________________
(۱) مط : ابو الحسن الهیضم بن محمد النابی . راورتی : ابو الحسن الهیصم محمد نابی و در بعضی نسخ : ثانی . پ : نایی ( ر : ۴ ) . ( ۲ ) مط : تا گاه . ( ۳ ) اصل: قلاش . ( ۴ ) اصل: خلافت . ( ۵ ) بر زیدن بر وزن و معنی و رزیدن که مداومت در کار باشد ( برهان ) . ( ۶ ) اصل: جیال . مط : جبال . شاید اجیال جمع جیل باشد بمعنی گروه مردم . ( ۷ ) مط : او را با پسر . ( ۸ ) راورتی : شیث . ( ۹ ) راورتی : کیدان . مط : گیلان که باین نام تا کنون جایی در حدود غزنه موجود است.
غوریان طبقه(۱۷) (۳۳۰ )
داده بود، امیر بو علی بن محمد بن سوری ، چنانچه بعد ازین تحریر یابد ( انشا ء الله العزیز ) و السلام علی من اتبع الهدی.