32

الاول طاهر ذوالیمینین

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل طبقه ۷ ، بخش طاهریان
01 January 1280

صاحب تالیف قصص نابی هیصم، کنیت او ابوالحسن و نام او الهیصم بن محمد النابی ( ۷ ) رحمه الله ، چنین می آرد ، که چون امیرالمومنین مامون غسان بن عباد را از امارت خراسان معزول کرد، ولایت خراسان و عجم به امیر طاهر داد ، جد ایشان اسعد را در جاهلیت فرخ ( ۸ ) نام بود بر دست طلحه رضی الله عنه اسلام آورد، و او را اسعد نام نهاد، او را پسری آمد، مصعب نام نهاد این مصعب ساکن فوشنج شد. چون دعوت آل عباسی ظاهر شد، مصعب یکی از نقباء و داعیان آن دولت گشت، و پسری آمد، او را حسین نام کرد . این حسین مدتی عمل فوشنج داشت و والی بود

______________________________________________________________________ (۱)اصل : حرثمه . ( ۲ ) اصل: بن الحسن . ( ۳ ) اصل: فصل این سهل ؟ ( ۴ ) کذا ، راورتی : علی بن عیسی بن ماهان  ( ۵ ) کلمات بین قوسین در ( پ ) نیست . ( ۶ )  اصل: نسب . پ : نصب . الکامل ( ۶ – ۱۱۷ ) : بعث معه طاهر یا لبرده و القضیب و الخاتم . چون نسب و نصب در ینجا موافق نمی آید . بقول این اثیر درست شد. راورتی این کلمه را به ROD   یعنی عصا ترجمه کرده. ( ۷ ) اصل: و پ : الثانی ( ر : ۴ ) . ( ۸ ) اصل: فرح . راورتی و پ : فرخ 






طاهریان طبقه(۷) (۱۹۲)


و طاهر پسر او بود، و آن فتوح که گفته شد بر دست او میسر شد. چون مامون به بغداد آمد، او را به رقه ( ۱ ) فرستاد به محاربت نصر شیث ( ۲ ) . و بعد از ان بخراسان آمد در شهورسنه سبع و مائتین برحمت حق پیوست بجای خود طلحه بن طاهر را خلیفه کرد. و راوی چنین میگوید : که در روز جمعه خود خطبه کرد، نام مامون در خطبه فراموش کرد، یا بعمدا گذاشت. چون شب بخانه باز آمد، با مداد شنبه او را در مرقد او یافتند فوت شده بود، معلوم نشد، که چگونه بود. و الله علی کل شی ‌ء قدیر