اختیار صبر
از کتاب: مروارید گمشده
، غزل
05 February 2016
ای جهانم ، جانم و جانان من
ای صفای دیدۀ حیران من
میرود با شور طوفان زاء پی ات
اشک حسرت از سر مژگان من
سرخی داغ شفق در آسمان
مینماید زخم بی درمان من
اشک غم میبارد از چشم سما
بسکه می بیند غم پنهان من
نا توانم نیست از بیچارگی
اختیار صبر در فرمان من
موج مینالد غُران در پیچ و تاب
از جنون عشق و از طغیان من
واهِبا» دیگر مگو کین پند تو
کفر مطلق میکند ایمان من