32

دودمانهای شاهی

از کتاب: پشتو و لویکان غزنه

در قرون نخستین عهد اسلامی در درهای کابل و هندوکش شهر های شرقی خراسان، برخی از دودمان‌های شاهان و سرداران محلی حکمرانی داشتند، که از بقایای هفتالیان(ابدالیان) و هونان(خانان) و کوشانیان بودند، و مورخان عرب مانند ابن خرداذ به و یعقوبی و المقدسی ایشان را بنام های شیران شاه بامیان, و داوران شاه زمین داور ورتابله و غیره ذکر کرده آمد (۱) و یکی از دودمانهای هفتالیان(ابدالیان) زا ولی اند، که کتبیۀ مهران کولا (میرکهول) یکی از حکمرانان این دودمان در دورۀ شالی ده میلی روزگان قندهار موجود است، و از خلال مباحث آینده روشن می آید، که اکثر این دودمانهای کابلستان و زاولستان باهم روابط قرابت و خویشی نیز داشتند،و این روابط پیوستگی، نظیر خویشاوندی است، که مطابق شهنامۀ فردوسی بین دودمان مهراب کابلی و سام و زال زابلی به همسری رودان به دخت شاه کابل با ریتم پهلوان  زاده زابل روی داده بود(۲) 

جای تأسف است که تاریخ این دودمانهای شامی طوریکه می بایست روشن نیست، و تنها از برخی مسکوکات مکشوفه و ذکر بسیار مختصر البیرونی در کتاب الهندو اشارت مبهم  مورخان عرب نامهای چند نفر ازین حکمداران محلی را میدانم و این هم روشن نیست، که زبان ایشان چه بود؟ ولی  رسم الخط مسکوکات ایشان گاهی یونانی و سره دانگری و احیانامنگولی است 

چون درینجا هدف اصلی من جستجوی تاریخ وقایع این دودمانها نبوده و میخواهم در پرتو برخی از اسناد مثبت موجود، تنها بسراغ زبان ایشان بروم، بنابران مطالبی را درینجا می آورم، که مارا به هدف خویش نزدیک می سازد. 

از مطالعاتی که بر اساس زبان شناسی در کتیبه ها و نامهای این حکمداران محلی کرده ام  بدین نتیجه رسیده ام، که زبان این دودمانهای شاهی از تخار تا کرانهای هلمند یا پشتو بوده و بازبانی بوده که بکلی با این زبان قرابت  و پیوستگی تامی داشته است. 

اینک دلائل خود را بر شالودۀ زبان شناسی و تحلیل تاریخی به تفصیل می آورم: