32

مؤید جاجرمی و ترجمه احياء العلوم بزبان فارسی

از کتاب: آفریده های مهجور علامه حبیبی

در عهد سلطان ایلتتمش (۶۰۷ - ٣٣ ق مساوی ۱۲۱۰ - ۱۲۳۵ م ) احيا علوم الدین امام ابو حامد محمد بن محمد غزالی از عربی بفارسی ترجمه شد.

نویسنده این سطور از نسخه کامل این ترجمه اطلاعی ندارد، ولی فقط سه جزو آنرا دیده ام و آنچه در باره این تر جمه و مترجم آن بدست آمده چنین است :

کتاب احیاء چهار قسم دارد :

قسم اول عبادات ، قسم دوم عادات ، قسم سوم مهلکات ، قسمچهارم منجیات ، که هر ربع آن مشتمل بر ده کتابست يک حصه این ترجمه فارسی در موزه ، برتانیاست ، که در فهرست Bleu ذکر آن نیامده و شاید که بعد از طبع فهرست مذکور بموزه آورده شده باشد. که عبارت از اکثر ترجمه ربع ورو تو گراف آن را در کتابخانه ملی تهران دیده ام که مجلد ضخیمی است.

در کتابخانه دانشگاه پنجاب نیز ترجمه جزو دوم ربع اول موجود است که از ذخیره کتب مرحوم پروفیسر شیرانی بوده و نسخه نفیس قدیمی است مشتمل بر ۱۹۷ ورق پانزده سطری قط طع ۵ر۷  در ۵ ر۳  انچ به خط نسخ خفی و عناوین شنگر فی ، که درسنه ۷۹۷ ق کتابت شده ولی سرو آخر آن ناقص است، و شامل ترجمه مطالب احياء طبع مصر ١٣٤٨ ق از صفحه ۹ تا ۱۱۷ باشد.

و اغاز کتاب از مبحث عجائب القلب ناقص الابتد است ترجمه کتاب دوم وسوم آن کامل و از کتاب چهار ت " آفت چهاردهم دروغ در سخن و سوگند" است ، و مطابق رسم اخط قدیم گ ، ک و چ ، ج نگاشته شده و کشش ک بطريق كهر است. نسخه دیگر ترجمه جز سوم در کتابخانه راقم این حروف موجود است، که تا قسم چهار ممیخیات مطابق جلد ٤ ص ٤٧٨ طبع عربی مذکور میرسد. این نسخه نیز در آغاز و انجام ناقص و عدد اوراق آن ۳۲۲ نوزده سطری به قطع ۱۲ در ۵ ر ۹ انچ وخط نسخ جلی است که غالبا در هندوستان نوشته شده و آیات قرآنی آن جلی تر و دارای اعرا مانند نسخه سابق الذکر و کلمه انچه "انچ" نوشته شده و کشش ک آن قدری پایین بوده و روی همرفته نسخه نفیس وكهن تصحیح شده است که در بین آن چند ورق ضایع گردید و بعد از آن بخط جدیدی نقل و تکمیل کردهاند و بر ورق ۲۹۷ ب نام مترجم را چنین نوشته اند :

"مترجم مولانا علامه مجد المللة والدين قدوة المحققين ، خاتم المجتهدين امام النقل و العقل ، الهادى الى الله ابو المعالي مويد بن محمد الجاجر مى قدس الله روحه العزيز".

بر صفحه آخرین که نوشته آن قدری ناقص است نوشته اند :

"مويد محمد جاجر میکه مترجم این کتابست میگوید... توفیق ارزانی داشت... تا این ضعیف تر جمه این کتاب را ...از پرده عربیت بیرون آورد... و از حضرت ذو الجلال بتضرع وابتهال می خواهد که میامن و برکات آنرا موجب ثبات سلطنت و مقتضی مزید مملکت سلطان السلاطين شمس الدنیا والدین گرداند و مشو (بات).... بایام دولت صاحب مويد الملکی رساند."

از تفاصیل فوق روشن میآید که ترجمه کامل ربع اول موجود و از ربع سوم و چهارم هم حصه بزرگ بدست می آید ، و لی ترجمه ربع دوم بمن معلوم نیست جز آنچه ذکر آن در چند سطر کنز العباد می آید اما مجدد الدين ابو المعا لى موید بن محمد جاجرمی که بود ؟ جواب مفصل این سوال از کتب تراجم و تاریخ بدست نمی آید ،مولوی رحمان علی بر صفحه ۲۷۷ تذکره علمای هند صرف اینقد رمینویسد. "ملک مويد جاجر مى در عصر جلال الدین خلجی بود ."

سلطان جلال الدین خلجی از سنه ٦٨٩ تا ۶۰۵ در هند شاهی داشت و آنچه رحمان علی نوشته هم ا ز تاریخ فیروزشاهی ضیا برنی اقتباس کرده باشد که در آن ذکر امیر موید جاجر می سه بار آمده اولا در ص ١٧٤ در جمله وزیران و اميران عهد جلال الدین نام "ملک مويد" الدين جاجری شامل است و جاجری بلا شبهت تصحیف جاجرمی است.

در صفحه ۱۹۹ نیز در فهرست ندیمان سلطان نام او آمده و گوید :

ونديمان مجلس سلطان، تاج الدین عراقی و امیر خسرو ومويد جاجرمی و پسر ايبک دعا گو و موید دیوانه و صدر عالی وامير ارسلان کلاهی و اختیار باغ و تاج خطیب که در انشاء سخن ودانش سخن و علم تاریخ و آداب ملوک مثل ايشان دیگری نبودندی. و باز در ص ۲۰۱ تاریخ فیروزشاهی آمده :

"در عصر جلالی که مجمع اکابر و ذوفنونان عالم بود ، چند ملک به علوم آراسته بودند، چنانچه ملک قطب الدین علوی و ملک تاج الدین کهرامی و ملک مويد جاجر می و ملک سعد الدین امیر بحر که هريک از ملوکان مذکور در صدر فرماندهی و مسند اشغال خطیر متمکن بودند"...

اين ملک مويد جاجر میکه برنی ذکر کرده، ظاهرا همین مترجم احیاء ست، ولی درینجا اشکال خفیفی هست ، که در ترجمه احیاء سلطان شمس الدین صريحا مذکور و در جلد اول ذکر وزیر جنیدی هم آمده که وزیر ایلتتمش و پرورند . عو في مولف جوامع الحكايات بود ، و این وزیر جنیدی ابو حامد قوام الدين نظام الملک محمد بن ابی سعد جنیدی دهلويست که در سنه ۶۰۷ به وزارت ایلتتمش رسید و تا آخر عند سلطنت او ٦٣٣ ق بر همین مرتبه باقی بود، و بعد از آن وزیر فرزند ایلتتمش یعنی رکن الدين فیروز شاه بود، ولی سر کشی کرد و با جمعی از امیران به لاهور رفت ، و رکن الدین او را تعاقب کرد ، مگر بالاخره جمعیت امرا دختر ایلتتمش سلطان رضیه را بر تخت دهلی نشاندند و رکن الدین را بزندان بردند. ولی نظام الملک جنيدى بالشكر ی از لاهور بردهلی تاخت و چون شکست خورد بطرف سرمور گریخت و در آنجا در عهد رضیه در بین ٦٣٤ تا ٦٣٧ ق در گذشت . (نزهة الخواطر ار۲۰۳) بهر حال، از ذکر نام های جنیدی و سلطان شمس الدين بر می آید ، که مترجم فارسی ترجمه احیاء را در عهد ایلتتمش ختم کرده است . و اگر ما این کار را در سال آخر حیات اینتتمش٦٣٣ ق بشماریم ، پس سال تا جلوس جلال الدین خلجی یعنی ٦٨٩ ق ۵۶ فاصله دارد، و اگر درسنه ٦٣٣ مترجم راسی ساله بدانیم پس در عصر جلال الدین خلجی باید در حدود هشتادوشش ساله باشد که برای منصب ندیمی شایسته ولی محال نیست . زیرا خود جلال الدین خلجی هم در وقت جلوس هفتاد ساله بود ، و برای يک پادشاه کهنسال هفتاد ساله ندیمی که هشتادوشش ساله باشد بسیار محل تعجب نباشد.

در اذکار ابرار (طبع آگر ۱۳۲۸ ق)  ص ٤٤ ذكر "حاجى مجدالدین جاجرمی دهلوی" هم آمده و از آن بر می آید : که وی معاصر قاضی حمید الدین ناگوری (متوفا ٦٤٣ق) و قطب الاولياء (متوفا ٦٣٣ ق) و از منکران سماع بود، که در آخر بان گرویدو قضا را ترک كرده و در زوایای صوفیان در آمد و با منصب همراهان خود از کاملان ازمانه گشت و بدرجه شهادت رسید." که ظاهرا این ذکر همان جاجرمی مترجم احیاست

ترجمه احیاء در مردم بسیار مقبول گردید برنی در احوال علاء الدين خلجى (ص ٣٤٦ ) مى نویسد : که این ترجمه در سالهای (٦٩٥ ق تا ۷۱۵ ق ) بین مردم باین اندازه مطلوب بود که : "ورغبت بیشتری متعلمان و اشراف و اکابر که بخدمت شیخ یعنی شیخ الا سلام نظام الدین اولیا پیوسته بودند در مطالعه كتب سلوک وصحائف احكام طریقت مشاهده میشد ، و کتاب قوت القلوب واحياء العلوم وترجمه احیاء العلوم و عوارف و کشف المحجوب و شرح تعرف و رساله قشیری و مرصاد العباد ومكتوبات عين القضاة و لوائح و لوامع قاضی حمید الدین ناگوری و فوائد الفواد امیر حسن را بواسطه ملفوظات شیخ خریداران بسیار پیدا آمدند.

این سخن به اواخر قرن هفتم و آغاز سده هشتم هجری تعلق دارد. در يک كتاب دیگر قرن هشتم هجرى كنز العباد في شرح الاوراد، چندین بار ذکر ترجمه احیاء و اقتباسات از آن آمده ، و کنز العباد شرح او را دشیخ اجل محی السنه شهاب الدين سهر وردی ( متوفا ٦٣٢ ق) است كه يک شرح عربی اصل فارسی آنرا على بن احمد الغورى ساکن کره مرید شیخ رکن الدین نوشته و مشتمل بر منقولات كتب فتاونی و واقعا تست ، که شرح بالقول است ( بنگرید : حاجی خلیفه طبع لندن ١٨٥٠م ۵ ر ۲۵۴ ) درین کتاب با عبارات طویل عربی و فارسی از کتب فقه و تصوف مروج هندوستان اقتباساتی دیده میشود که، مولف، عبارت فارسی را باشارهٔ قوله درج کرده و این کتاب در سنه ۱۳۲۰ قمری در قازان طبع گردید و نسخه های خطی آن در انجمن آسیایی بنگال و استانبول و دیگر کتب خانها موجود است (بنگرید براکلمن ١ر٤٤١ و تکمله وی ۱ ر ۷۹۰ ) يک نسخه قدیم اما ناقص كنز العباد در کتابخانه دانشگاه پنجاب هم موجود است دارای ۱۹۰ ورق که نصف آخر کتاب باشد و در آن علاوه بر متن عربي احياء الاقل هفده بار از ترجمه الاحياء هم اقتباساتی دیده میشود که جمله نود سطر شود، بنگرید : اوراق  ٢٣٦،  ٢٦٠ الف، ب (ربع دوم) ٢٦٢ الف و ب ٢٦٩ ب ۲۷۰ ، ۲۷۱ ، ۲۷۶ الف و ب ٢٧٨ ، ٢٧٩، ٣٨٦، ب) در دفتر اول ابوالفضل (طبع کانپور ۱۲۰۹ ق) بر ص سی و نه تحت عنوان "دستور العمل حضرت شاهنشاهی بعمالان ممالک محروسه و متصدیان مهمات مرجوعه" هدایاتی به کارکنان حکومت دیده میشود که در آن گوید (ص سطر ۱ ):" و هنگامیکه کار خلق خدا نباشد به مطالعه کتب اربا بصفوت وصفا مثل کتب علم اخلاق که طب رو حانیست و خلاصه جميع علومست چون اخلاق ناصری و منجيات و مهلکات احیاء علوم کمیای سعادت و مثنوی مولوی روم و کلیله و دمنه مشغولی کند تا از غایت مراتب دینداری آگاه شوند..." در این اقتباس انشاء ابوالفضل غیر از احیاء علو ابو الفضل غیر از احیاء علوم ، دیگر کتب همه بزبان فارسی است و از عمال و متصدیان امور عهد اکبری توقع نمیرود که از متن عربی احیاء استفاده کرده توانسته باشند ، بنا برین جای تعجب نیست که مراد از احیاء درین عبارت تر جمه فارسی آن باشد بهر حال اگر تا عهد اکبری ترجمه فارسی احیاء معروف بود بعد از ین بتدریج کمیاب گردید ، و نایاب شده باشد سید احمد خان از کتاب احیاء ترجمه فارسی "کتاب الحقوق" را در پانزده صفحه در مجله آگره  ۱۸۸۸م به سنگی نشر کرد و همدرین سال در همین مطبع ترجمه کتا الصدق احیاء را چاپ نمود که دوازده صفحه باشد ) بنگرند :

فهرست کتب مطبوع فارسی موزه برتانیه مرتب کرده ای ، ایدوار دس لندن ۱۹۲۲م ستون (٤٢٠).

آیا این اقتباسات سر سید احمد از ترجمه جاجرمی صورت گرفته ؟ جواب این سوال به مطالعات آینده در مجلات مذکور و تطبيق آن با متن ترجمه خطی احیا وابسته است (ختم ) 

توضیح مترجم :

جاجرم از شهرهای خراسان بود و مولف حدود العالم گوید : جاجرم : شهر کیست بر راه گرگان بر سرحد و بار کده گرگانست و این کومش و نشاپورست (ص پنجاه و شش طبع تهران م ) قراری که مینارسکی در شرح و تعليق حدود العالم مي نویسد : جاجرم مربوط ولایت نشابور و بر خط مرزی خراسان وگر کان واقع بود، که مقدسی هم آنرا ذکر کرده و لی در اصطخری نیامده است . (ص ١٦٧ طبع و ترجمه کابل ١٣٤٢ ش ) شاید ابا و اجداد موید جاجر میمترجم احیاء از همین ولایت خراسان بهند رفته و منسوب بهمین جاجرم باشند که ذکر این عالم دین در کتاب بزم مملوکیه تالیف سید صباح الدین ندوی طبع اعظم گر هند ۱۹۵۴ م 

هم  آمده است مخفی نماند كه يک جلد ترجمه فارسی احیاء العلوم در حدو دسته ۱۳۳۰ ش از قندهار به کابل آورده شده بود ، که در کتابخانه ارگ جمهوری کابل محفوظ باشد این نسخه در فهرست کتب خطی افغانستان به نمره ۲۲۰٦ ،قید است که قطع آن ۲۳ در ۱۷ سانتی متر در چار صدويک صفحه بیست و يك سطر پست و در سنه ١١٢٤ قمری به خط نسخ محمد طه بن عبدالرحیم سلیمانی نوشته شده است (فهرست مذکور، ص پانزده طبع قاهره ۱۹۶۴ م ) متاسفانه که این نسخه نیز ترجمه کامل احیاء نیست و يک نصف تمام کتاب را احتوا میکند ولی تا جاییکه با نظر سرسری دیده، نسخه منقح صحیح و خواناست و خط آن هم نسخی متوسطست که كاتب آن غالبا در حجاز يک شخص سلیمانی (افغانی) باشد زیرا سلیمانی منسوب بکوه  سلیمان است که عربها هر شخص افغان را باین نسبت مشخص میساختند در معاصرین این مترجم احیاء ، امیر خسرو دهلوی است که ذکر او را به چنین و جه آورده: "طریقه دوم علمای محقق ، این طریق چنان بود که شارع مشارع علوم عین عبارات را از موج تبحر خویش به چاشنی آب دهد که دلهای مرده رازنده گرداند، چنانکه کتاب پارسی مولانا بحر المعانى محمد غزالی و ترجمه احیا از آناما متبحر مجدالدین جاجرمی..." (اعجاز خسرو ی ٥٥ طبع هند ) این تر جمه احیا بوسیله امام جاجر می بعد از ٦٢٠ ق در دهلی خاتمه یافته ، و بداونی هم جاجرمی را در سلک فضلا ی روزگار جلالی میشمارد (منتخب ۱ ر ۱۳۱ ) از دیبا چه ترجمه احیاء بر می آید ، که مجدالدین بهره کافی از علوم داشت، و در لاهور به تدریس و افاضه پرداختی و گروهی از طلبه علم را درس احیاء العلوم دادی ، که چند بار تدریس ،آنرا انجام داده بود، ودرسنه ٦٢٠ ق طوایف خلایق از ائمه و شیوخ و تاجر و عامی برو گرد آمدندی که بدین سبب مورد حقد برخی از علما و انتقاد و بدخواهی ایشان گشتی ولی انصاری از احناف او را حمایت نمودندی وى بالاخر بترک لاهور پرداخت و در او اخرسنه ٦٢٠ ق بدهلی آمد و بگفته خودوی :

" مجلس عالى صاحب مثال و اشارت فرمود که احیا علوم دین را بپارسی ترجمه باید، تا همگنان را از و فایده باشد ، چه اکثر خلق از ادراک عبارات تازی قاصراند ... سالهاست تا خاطر خطیرورای منیروی بدان مصروفست که احیاء علوم دین به ترجمه رسد ... بر مقتضی این مقدمه این دعا گوی را به ترجمه آن مثال داد. (اقتباس از مقدمه فارسی نسخه خطی ) بدین طور امام جاجرمی ترجمه احیاء را در دهلی به حمایت وامر جنیدی وزیر دهلی انجام داد، و به قول خود وی درین تر جمه اصول ذیل در نظر او بود :

اول : آیات قرآنی و احادیث نبوی واقوال اصحابه عبارات اصلی آن نقل و بعد از آن تر جمه آن داده شده تا به رجوع خود احیاء ضرورتی نباشد.

دوم : مولف احیاء مسایل فقهی را به مذهب شافعی آورده، ولی مترجم مسایل مذهب حنفی را هم بر آن افزوده است.

سوم : در برخی موارد که ضرورت تفصیل و تو ضیح مزید بوده ، تحت عناوین فایده و مترجم گوید مطالب مفیدی را بر آن افزوده است

چهارم : از انشا پردازی و ترصیع و جناس و اسجاع در گذشته و ترجمه خود را به عبارات ساده و عام فهم در آورده است بدين نهج علاوه بر مطالب متن عربی احیا علوم ، در تر جمه جاجرمی در حدود يک هزار "فایده" افزوده شده است و در آنجاییکه مترجم در مقابل كلمات عربی الفاظ فارسی داشته آنرا در ترجمه جای داده ، وگرنه کلمات فارسی نیافته ناچار عربی را گرفته است. تا جاییکه معلومات داریم مخطوطات ذیل این ترجمه معلوم اند :

۱- ربع اول : مکمل در موزه برتانیا و همچنين يک نسخه مکمل آن در کتابخانه ملی تهران نو خریداری شده.

۲- ربع دوم : شناخته نشده ولی از و جود يک نسخه ناقص نصف اول این ربع در کتابخانه ملی الیپو خبر داریم . و آنچه گفته که در هند هم يک نسخه آن موجود است صحیح نیست.

۳- ربع سوم : دو نسخه خطی آنرا سراغ داریم: یکی در کتابخانه ملی مصر ، ، دوم در مجموعه کتب مرحوم پروفیسر شیرانی دانشگاه پنجاب که نسخه قدیم ناقص است مخطوطه ۷۹۷ ق مشتمل بر ۱۹۷ ورق.

۴- ربع چهار : دو نسخه خطی آن معلوم است: اول در کتابخانه

ملی مصر . دوم در مجموعه شخصی کتب مرحوم محمد شفیع لاهوری مشتمل بر ۳۲۲ ورق، که، مضمون آخر کتاب و نام مترجم آنرا سابقا گفتیم. ( دکتر نذیر احمد : اوقات و آثار امیر خسرو ١ ر١٢٤ طبع بمبی ۱۹۷۹ ) .

بدین طور آنچه در نام مترجم احیا و نسبت او اشتباه روی داده در خور تصحیح و تا ملست و باید  موید جاجرمی خراسانی را (بالقابه) مترجم احیاء و یکی از مفاخر مشترک علمی و ادبی خراسان و هند (دانست (کابل

۱۵ حوت ۱۳۴۵ ش . )