32

مدنیت ویدی

از کتاب: تاریخ مختصر افغانستان (جلد ۱) ، فصل نخست ، بخش افغانستان تاریخی قبل از اسلام
23 August 1967

با سرود های ویدی، دورهٔ تاریخی مردم آرین آغاز میشود، و از همین منبع تاریخی است که ما افکار، عقیده، روش زنده گانی و مهاجرت ایشان از خاکهای افغانستان، و بسا مسایل مهم تاریخی دیگری را استنباط میکنیم. و از مقایسه های زبانشناسی هم پدید میآید که بسا مشترکات لسانی بین زبان های افغانستان و زبان ویدی و سنسکریت موجود است.

ترتیب سرود های ویدی به زمانه مختلفی صورت گرفته و بصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد و قراریکه دانشمندان ویدشناس کنونی میگویند:

علاوه بر سرود های ویدی که در چهار کتاب سابق الذکر فراهم آمده، برخی از سرود های قدیم گم شده که به تعبیر خود وید (ریشیان قدیم =دانایان قدیم) آنرا میخواندند و یا اینکه برخی از سرود های باستانی که به لباس جدید در آورده شده است، نیز وجود داشت، که غالبا به سر زمین افغانستان و به زبان قبل از مهاجرت مردم آرین به وادی های وسیع هفت دریایی شمال هند متعلق بوده است. 

چون بین مضامین و زبان و کتب ویدی و سرود های اوستایی که مظهر آن سرزمین وسیع غربی مجرای سند است، شباهت تام و نزدیکی کامل وجود دارد پس میتوان گفت که منبع سرود های قدیم گمشدهٔ ویدی که برخی از سرود های موجود کنونی شکل جدید آن باشد. همین سرزمین افغانستان و باختر بوده است.

رابطهٔ بسیار محکم مدنیت ویدی با سرزمین افغانستان قدیم از این آشکار است، که بسا کلمات قدیم ویدی به سنسکریت، در زبان های پشتو و دری ریشه دارد، و باید این مواریث لسانی از اسلاف آریائی قدیم، باین زبان های آریائی باقی مانده باشد.

مثلا برای کلمهٔ  آریا دو توجیه علمی موجود است:

برخی معنی آنرا اصیل و نجیب و برخی زارع و کشاورز پنداشته اند. چون در پشتو کلمه (آره) به معنی اصل و گاهی هم مفهوم کشاورزی و برز گری دارد، بنابرین میتوان گفت که آرین به الحاق (ن) نسبت (مانند پلن =پیاده و تورن =شمشیر زن و غیره) به معنی کشاورز باشد، و چون کشاورزی در بین این مردم پیشهٔ شریفی  بود. بعد از آن مفهوم نجیب و شریف مجازا درآن دخل یافته باشد. 


چون مردم آرین به هند رفتند. آن سرزمین را آریه ورته یا آریه ورشه گفتند و این کلمه تا کنون در پشتو به شکل (ورشو) به معنی مرتع و سرزمین موجود است. 

در پشتو تا کنون سند دریا را گویند، و این کلمه در زبان ویدی سندهو است. 

در ریگ وید در سرود دریاها از سندهو (سند) و رود خانهٔ کوبها (کابل) و رود گوماتی (گومل) و کرومو (کرم) و سویتی (سوات) ورکه (کند) سرزمین گندهاره (وادی مجرای کابل) و رود خانه هره ویتی =سره سوتی (ارغنداب یا اراکوزی که اکنون رشیهٔ نام قدیم آن در ده هراوت محفوظ است) و بهالانه (دره بولان) ذکر رفته، و در اتهروا وید نام بلخ به شکل بلهیکه مذکور است که پسان تر، در کتاب مهابهارته و ادبیات سنسکریت بهلیکه شده، از ریشه بهلی = بخدی. هکذا در اتهروا وید از کوه منجوان متصل به گنداریس (باشنده گان گندهارا) ذکری رفته که همین کوه منجان واقع بین نورستان و بدخشان باشد.

در سرود های ویدی از جنگ ده قبیله آریایی ذکر میرود، که پیش از انشاء کتاب ویدا ۱۴۰۰ق، م بر کنار راوی (پنجاب) واقع شده و در این قبایل نام های بسا مردم افغانستان و اطراف آن هم موجود است.

که الینا (مردم الیشنگ و الینگار) و بهالانه (مردم درهٔ بولان) و شیوا (مردم کنار سند) و پورو (مردم حواشی گندهارا) و پکتهه (پشتون) باشند.

و ازین جمله ذکر قبایل پکتهه و رجال و شاهان ایشان در جلد دوم ریگ وید مکرراً آمده است که یکی از شاهان پکتهه تور وینه = (تور وهونی پشتو = شمشیر باز) نام داشت، و در وادی دهراوت و ارغنداب (هره ویتی) ذکری از قبایل پنی و ډسه و پراوټه و بریسه یه موجود است که اکنون در بین قبایل افغانی بړیڅ و پنی در جنوب قندهار و وادی سیوی داریم، و هکذا قبایل ډاسو (سلیمان خیل) و پروټ (الکوزیی) به همان نامهای قدیم نسبتی میرسانند. 

مردم آریائی نژادیکه از آریانه ویجه به صفحات شمال و جنوب هندوکش آمدند، حیات شبانی و کوچی داشتند، در سنه ۱٩٣٩م از تل برزو نزدیک سمرقند تصویر هیکلی روی ظروف گلی پیدا شده که آنرا تصویر یک شاه قدیم آریایی گیومرث (گومرد) پا (کوپت شاه) میدانند. که نیمه انسان و نیمه نرگاو بوده و در گویشت یک قسمت اوستا او را پادشاه شبان خوانده اند، و ازین پدید میآید که در حیات شبانی و کوچی گری هم شاهان بین این مردم بوده اند، و خانواده =کولا (کهول پشتو) اساس زنده گی ایشان بوده، که از آن عشایری بوجود میآمد و رئیسی به نام "پتی" داشت و هنگام که چند کولا با هم فراهم میآمدند. گرامه یا ویسه را تشکیل میدادند و مسکن شاهی را "پور" میگفتند، و این هر سه کلمه در تسمیه نام های اعلام و اماکن تا کنون مشهود است مانند بگرام- میرویس- شیرپور. 

مردم آریائی نژاد نخستین، قبل از هجرت به هند، کاست یعنی فرقه بندی اجتماعی را نمیشناختند، ولی چون در هند با ساکنان قدیم سیه نژاد آن سرزمین برخورده اند، بر چهار طبقه برهمن (روحانی )، کشتریه (جنگ جویان)، ویسیه (شهریان و کسبه) و سودرا (ناملموس) تقسیم شدند، که این طبقه بندی اجتماعی در اوضاع تاریخی و اجتماعی مابعد ایشان اثر بارزی داشت. 

در کتب ویدی و آثار دیگر نژاد آریائی چنین دیده میشود: که سازمان شاهی از اوایل مهاجرت در بین ایشان موجود بود، و ارباب انواع مختلف میپرستیدند،و جرگه های به نام سبها و سمیتی و میله هائی باسم "سامانه" داشتند، و دختران و زنان با جوانان و مردان عشق میورزیدند، و مراسم عروسی هم موجود بود. و همواره برای افزایش افراد خانواده ها، دعاها میکردند و در طبقه زنان شاعرانی هم وجود داشت که برخی از سرود های ایشان در کتاب اول ریگ وید مضبوط است. 

این مردم بازی های ورزشی، اسپ سواری، و اتن و رقص و میوزیک داشتند. 

و به زراعت و مالداری میپرداختند و البسهٔ ایشان از پشم یا پوست حیوانات بود.

رمه های گوسفند، گاو، بز داشتند، و دارائی خانواده ها داشتن رمه های چار پایان مخصوصاً گاو شیری بود. و هنگامیکه برای خریداری گیاه سوما به کوهسار های افغانستان میآمدند گاو های خود را به طور واحد خریداری میآوردند و آنرا "پاسومیگفتند، که کلمه پیسه (واحد پولی) هم از آن برامده باشد. PASO 

از صنایع هم چوپ تراشی و فلز کاری بافت تکه و بوریا و ساختن ظروف گلی و تزئینات فلزی و ساختن اربه ها را یاد داشتند و خوراک شان هم حبوبات و لبنیات گوشت شکار و مشروبات سوما و سورا بود. عناصر طبیعی مانند وارونا (رب النوع آسمان) اندرا (رب النوع جنگ) سوریا (مهر) اگنی (آتش) سوما (گیاه شراب) و ماروت (باد) و غیره را می پرستیدند. و به نام هر یک قربانیها داشتند. دانشمندان دینی خود را (ریشی) میگفتند. که در پشتو اکنون از این ریشه کلمهٔ رشه داریم یعنی خوی و خلق و دانش.