وجوه فعل
ساخت فعل نظر به اقتضای جمله وجه نامیده می شود . وجه یا ساخت فعل نظر به جمله چهار گونه است :
۱- وجه اخباری
۲- وجه امری
۳- وجه التزامى
۴- وجه وصفى
وجه اخباری:
تمام ریختهای فعل که از شدن یا نشدن کاری ، بودن یا نبودن ، شدن
یا نشدن حالتی خبر میدهند وجه اخباری اند.
وجه امری :
فعل امر يا وجه امری فعل چنان است که تقاضای شدن کاری یا پذیرفتن حالتی را نشان می دهد گونه منفی آن یعنی نهی یا خواست اجرا نشدن کاری ، نیز در شمار وجه امری فعل به این مثالها بنگرید:
بخوان ، برو ، مرو ، در زبان گفتار نرو.
در زبان گفتارمیم نهی هستی ندارد تنها نون هم در نفی می آید و هم در نهی مانند :
نشنید = فعل منفی از شنیدن
نشنو= فعل امر ( شکل نهی ) . نون در حال نفی یعنی در فعل منفی با مادۀ ماضی و میپیشوند تصریفی مضارع ، می پیوندد . بدین گونه :
نرفت ، نمی رود
نرفتم ، نمی روم ،
نرفتی ، نمی روی .
در وجه امری با فعل اصلی می آید ، چون :
نرو ، نروید
وجه التزامى :
وجه التزامی آن ساخت فعل است که باید و شاید لازم دارد، هم در زمان گذشته به کار می رود و هم در زمان آینده ، یعنی هم فعل مضارع وجه التزامى دارد وهم فعل ماضی.
وجه التزامی یقین واقع شدن فعل را نشان نمی دهد ، بل که آرزوی وقوع یا حدس و گمان دربارۀ وقوع فعل را بیان می دارد ، چنان که
در این جمله ها :
می خواهم مکتب بروم .
باید مکتب بروم.
شاید مکتب بروم.
اگرمکتب بروم ، چیزی یاد می گیرم .
ناهید نزد داکتر برود .
وجه التزامى زمان آینده اینها اند:
- ببینم ، بخوانم، بگویم ، بشنوم ، بروم . . .
وجه التزامی زمان گذشته :
وجه التزامی زمان گذشته، خواست و گمان وقوع فعل را درزمان
گذشته نشان میدهد ، مانند : او این گپ را باید گفته باشد.
رامین این کتاب را خوانده باشد.
کاش دوستم از سفر آمده باشد.
اگر نامۀ مرا گرفته باشد ، جواب می نویسد.
چنان که پیش از این نوشته ایم، ماضی التزامی از صفت مفعولی فعل با صیغه های مضارع باشیدن ساخته می شود.
- دیده باشم ، خوانده باشد ، گفته باشیم ، رفته باشي و ...
وجه التزامی فعل در جمله های امری و شرطی نیز به کار می رود.
وجه وصفى :
وجه وصفی فعل که فعل وصفی هم نامیده میشود و آن از پیوستن مادهٔ ماضی یا مادۀ شماره دوی فعل با " هـ "
ساخته میشود ، مانند: خورده ، نوشته ، خوانده ، رفته ، آمده ، شنیده
، بر آمده ، برگشته
در این مثالها :
عالمت خفته است و تو خفته خفته را خفته کی کند بیدار
دست شکسته امیل گردن ( مثل )
خورده همان به که با یاران خوریم خاک در آن خورده که تنها خوریم
گفته گفته من شدم بسیار گوی وزشما یک تن نشد اسرار جوی
به یاد بدارید که :
در زبان گفتار و نوشتار غالبا بر وجه وصفی فعل " شده " را افزوده ، گفته شده ، خوانده شده ، دیده شده ، نوشته شده را می سازند.
در زبان گفتار پسوند " گی " با فعلهای لازم و متعدی و " شده گی " با فعلهای متعدی می افزایند ، مانند:
خورده ، خوردگی و خورده شده گی
دیده ، دیده گی و دیده شده گی
خوانده ، خوانده گی و خوانده شده گی
گفته ، گفته گی و گفته شده گی
رفته ، رفته گی
آمده ، آمده گی
مانده ، مانده گی
نشسته ، نشسته گی
یاد داشت :
چون وجه شرطی که در دیگر کتابهای دستور زبان آمده است ، شکل ویژه یی ندارد و همان وجه التزامیست، از آن گذشتیم . در مورد وجه امری باید یاد آور شد که بدون صیغه مفرد مخاطب چون:
بگو ، برو ، بخوان ، بنویس ، دیگر صیغه های آن نیز شکل وجه التزامی دارند ، سزاوار باز شمار ی نمی باشند.
اکنون ریختهای فعل گرفتن را در زمانه های گوناگون و با وجوه
مختلف آن از نظر می گذرانیم:
گردان فعل گرفتن با صورتهای گفتاری آن : ا
سم فعل : گرفتن
مادۀ ماضی یا مادهٔ شماره دو : گرفت
مادۀ مضارع یا مادۀ شماره یک گیر ( وجه امری مفرد مخاطب یا
فعل امر = بگیر )
وجه اخباری ، ماضی بعید:
درنوشتار درگفتار
گرفته بودم (در زبان محاوره با ضم دال )
گرفته بودیم گرفته بودیم
گرفته بودی گرفته بودی
گرفته بودید گرفته بودین
گرفته بود گرفته بود
گرفته بودند گرفته بودن
ماضی قریب :
گرفته ام گرفتيم
گرفته ایم گرفتیم
گرفته ای گرفتی
گرفته اید گرفتین
گرفته است گرفته
گرفته اند گرفته ن
ماضی مطلق :
گرفتم (در زبان محاوره با ضم تی)
گرفتیم گرفتیم
گرفتی گرفتی
گرفت گرفت
گرفتند گرفته ن
ماضی استمراری :
می گرفتم (در زبان محاوره با ضم تی )
می گرفتیم می گرفتیم
می گرفتی می گرفتی
می گرفتید می گرفتین
می گرفت می گرفت
می گرفتند می گرفتن
مضارع :
می گیرم (درزبان محاوره باضمهٔ پیش از میم )
می گیریم می گیریم
می گیری می گرین
می گیرید می گیرین
می گیرند می گیره
می گیرند می گیرین
وجه احتمالی :
ماضی احتمالی :
گرفته خواهم بود گرفته خات ( خواهد ) بودم
گرفته خواهیم بود گرفته خات ( خواهد ) بودیم
گرفته خواهی بود گرفته خات ( خواهد ) بودی
گرفته خواهید بود گرفته خات ( خواهد ) بودین
گرفته خواهد بود گرفته خات ( خواهد ) بود
گرفته خواهند بود گرفته خات ( خواهد ) بودن
مضارع احتمالی :
خواهم گرفت خات (خواهد ) گرفتم
خواهیم گرفت خات ( خواهد ) گرفتیم
خواهی گرفت خات ( خواهد ) گرفتی
خواهید گرفت خات ( خواهد ) گرفتین
خواهد گرفت خات ( خواهد ) گرفت
خواهند گرفت خات ( خواهد ) گرفتن
وجه التزامى :
ماضی :
گرفته باشم با ضمه پیش از میم
گرفته باشیم گرفته باشیم
گرفته باشی گرفته باشی
گرفته باشید گرفته باشین
گرفته باشد گرفته باشه
گرفته باشند گرفته باشن
مضارع :
بگیرم با ضمه پیش از میم
بگیریم بگیریم
بگیری بگیری
بگیرید بگیرین
بگیرد بگیره
بگیرند بگیرن
وجه وصفى :
گرفته
نگرفته یا نا گرفته