32

سانج ( سنگ چهارک )

از کتاب: جغرافیای تاریخی افغانستان
04 November 0982

برخی از مؤرخانبه تقلید آنها موبد شاه  در دبستان مذاهب (۳) نوشته اند: که حکیم ناصر خسرو در بازگشت خود از سفر مغرب به خراسان آمد و در سانج ساکن شد ( به ن و ج )

یکی از دانشمندان ایران جناب سید حسن تقی زاده باستناد دبستان می نویسد: که سانج ( با نون و جیم ) قریه ای بود از نواحی بلخ و این قریه همان قریۀ سان است که نسبت به آن سانجی به فتح نون و کسر جیم می آید . واز نواحی بلخ بوده و مجاور قریۀ دیگر به اسم چهاریک ( کتاب الانساب سمعانی در ماده ء سانجی و معجم البلدان در ماده ء سان ) . (۴) 

دانشمدان محترم سعید نفیسی بعد از نقل رای جناب تقی زاده چنین می گوید: که شفر ( یکی از خاور شناسان فرنگ ) این کلمه را سابخ ( به با و خا ) خوانده و شاید منشاء ادعای اته ( مستشرق دیگر ) هم که ناصر خسرو را مقیم شاد یاخ می نویسد تصحیف همین کلمه بوده است زیرا شفر در مقدمۀ ترجمۀ سفر نامه بفرانسه گوید. که سابخ نسخۀ بدلست و باید آنرا شاد یاخ یا شاد باخ خواند که محلت وسیعی بود در نیشاپور، بعد ازین آقای نفیسی استنتاج آقای تقی زاده را مورد تعجب قرار میدهد و گوید: که سابخ ( به با و خ ) را بخطا سانج ( به ن و ج ) خوانده اند و قطعآ سابخ درست تر است قرینه یی هم دارد آن سوبخ نام روستایی در نسف است که یاقوت و تاریخ بخارا – ظبط کرده اند.(۱) 

درینکه روایت خواند میر و میر خواندراجع به اقامت ناصر خسرو در سانج بلخ چقدر ثقت تاریخی دارد، اکنون سخن نمی رانم زیرا این روایات (اگر مستند بکتب قدیمترین نباشد، باید از نقطه نظر اساسهای تاریخی ضعیف شمرده شود و در جملۀ احادم بقلم رود ولی مقصد من درین نوشته توضیح نکته ایست راجع به سانج یا سان که به من عقیده ء رای آقای تقی زاده در آن بارۀصایب تر بنظر می آید و سانج یا سان در بلخ بود و اکنون هم هست .

آقای تقی زاده سآنرا مجاور چهاریک نشان داده و به الانساب سمعانی و یاقوت حوالت داده است مراصد نیز گوید: سان بعد الالف نون من قری بلخ (۲) در حدود العالم سه بار از (سان ) ذکر می رود که از حوالی بلخ بود.

۱- سخن اندر کوهها ( در شرح شاخه های هندوکش کنونی ) میان طارقان و سکلکند  و خلم و سمنگان بر جنوب بلخ بگذرد و اندر حدود و سهاریک افتد از گوزگانان.(۳) 

۲- و امااین عمود کود چون بحدود سان و چهاریک رسد از گوزگانان به دو شاخ گردد. (۴) 

۳- سخن اندر ناحیت خراسان در ردیف اشبورقان انتخذه و غیره گوید. سان : شهریست و مراورا ناحیتیست آبادان و از وی گوسپند بسیار خیزد. (۵) 

اکنون باید بدانیم که همین سان چهاریک چکونه به سانج مربوط میگردد،  برای حل این مشکل اولآ می بینیم که به این نام اکنون جایی موجود است یا نی ؟

اکنون در تشکیلات ولایت مزار افغانستان حکومتی بنام (سنگ چهارک ) موجود است که به همین نام از طرف مردم تلفظ و نامیده میشود و بگمان اقرب یقین (سانج ) صورت معرب و مزید الیه (سنگ ) کنونی است، زیرا بر اساس تبدیل حروف پارسی همواره در حین تعریب ( گ. به ج ) تبدیل میشده ماننده سنگه (غور ) که سنجه شده و (سان ) صورت مخفف (سانج ) بنظر می آید که به سبب قرب و مجاورت علی الاکثر با چهارک یکجا می آید (اکنون هم جدا و مجرد نیست مخلوط سنگچهارک گویند ) طبیعی است، اگر سانج را با چهاریک ( معرب ) یکجا میخواندند التقای چنین ثقلی را در تلفظ وارد می آورد و ناگزیر از حذف یک (ج) بودند،  بنا بر آن سانج جیم آخر (معرب سانگ مزید علیه سنگ ) تا چار از میان رفت و (سان ) باقی ماند. (۱) 

اگر روایت اقامت ناصر خسرو در (سانج ) بلخ دارای ثقت تاریخی گردد،  پس باید همین سانج = سان = سنکچهارک کنونی جنوب غرب بلخ باشد که به فاصلۀ تقریبا صد میل در دامنۀ کوهسار بر سطح مرتفعی در حدود ۸۰۰ متر از سطح بحر کاین است و نسبت به بلخ سرد سیر است، مرز های این ناحیت به گوزگانان می پیوست . 

آنچه نویسندگان دانشمندان به تکلیف سانج و شاد یاخ ساخته اند اقرب به صحت نخواهد بود و رای آقای تقی زاده صایب تر و نزدیک به واقعیت است. 

والسلام . 

شهر نو کابل ۲۲ سرطان ۱۳۲۹ ع . حبیبی