32

العشرون ذوشناتر

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل طبقه ۶ ، بخش تبایعه
01 January 1280

بعد از حسان بن حسان پادشاه شد، و او از اهل ملک و خاندان تبابعه نبود بروایت طبری نام او حنیفه ( ۷ ) بن عالم بود، در ان وقت  از تبابعه فرزندان بزرگ نماند ، که مملکت را ضبط توانستی کرد، و این ذوشناتر از ابناء اکابر بود، و با خلق تعدی بسیار کرد، و عمل قوم لوط با فرزندان اکابر آغاز کرد، و از حسان پسری مانده  بود، او را ذونواس گفتندی در جمال و رعنائی آیتی بود. چون مراهق شد : خبر جمال و رعنائی  او بدین ظالم بردند علیه اللعنه . ذونواس را بطلبید . ذونواس کاردی با خود ببرد. و بنزدیک  ذوشنا تر رفت .

چون ذوشناتر خواست که دست تعدی با و یازد ( ۸ ) ، ذونواس گفت: ای ذوشناتر ! تو میدانی  : که بملک از تو احقم، ملک را بتو گذاشته ام مرا بد نام مکن و بسلامت بگذار !   گفت: اگر بمراد من نباشی ، سرت برادرم. ذونواس کاردی در شکم  آن ظالم زد، او را بکشت. و چون

______________________________________________________________________

 (۱)پ: حبشه ندارد. ( ۲ ) کلمات بین قوسین در اصل نیست، از ( پ ) گرفته شد. ( ۳ ) پ : امت ندارد .  ( ۴ ) مجمل : حسان بن تبع بن عمرو . حمزه : حسان بن  عمرو بن تبع . ( ۵ ) راواتی : ۷۰ سال . ( ۶ ) اصل: دوشناتر ، طبری و حمزه و مسعودی و ابوالفدا و رواورتی : ذوشناتر . ( ۷ ) کذا ، طبری : لخنیفه ینوف ذوشناتر . قاموس : ذوالشتاتر اسمه لخیمه . ( ۸ ) یازیدن : دست درازی و اراده ( فرهنگ نو بهار) 






تبایعه طبقه(۶) (۱۸۴)


بیرون آمد، حمیر او را عزیز داشت ، و او را بر مملکت یمن پادشاه کردند . و آن ذونواس صاحب اخدود بود، چنانچه حق تعالی در قرآنیاد کرده است و مدت ملک ذوشناتر در تواریخ معلوم نشد