العشرون ذوشناتر
بعد از حسان بن حسان پادشاه شد، و او از اهل ملک و خاندان تبابعه نبود بروایت طبری نام او حنیفه ( ۷ ) بن عالم بود، در ان وقت از تبابعه فرزندان بزرگ نماند ، که مملکت را ضبط توانستی کرد، و این ذوشناتر از ابناء اکابر بود، و با خلق تعدی بسیار کرد، و عمل قوم لوط با فرزندان اکابر آغاز کرد، و از حسان پسری مانده بود، او را ذونواس گفتندی در جمال و رعنائی آیتی بود. چون مراهق شد : خبر جمال و رعنائی او بدین ظالم بردند علیه اللعنه . ذونواس را بطلبید . ذونواس کاردی با خود ببرد. و بنزدیک ذوشنا تر رفت .
چون ذوشناتر خواست که دست تعدی با و یازد ( ۸ ) ، ذونواس گفت: ای ذوشناتر ! تو میدانی : که بملک از تو احقم، ملک را بتو گذاشته ام مرا بد نام مکن و بسلامت بگذار ! گفت: اگر بمراد من نباشی ، سرت برادرم. ذونواس کاردی در شکم آن ظالم زد، او را بکشت. و چون
______________________________________________________________________
(۱)پ: حبشه ندارد. ( ۲ ) کلمات بین قوسین در اصل نیست، از ( پ ) گرفته شد. ( ۳ ) پ : امت ندارد . ( ۴ ) مجمل : حسان بن تبع بن عمرو . حمزه : حسان بن عمرو بن تبع . ( ۵ ) راواتی : ۷۰ سال . ( ۶ ) اصل: دوشناتر ، طبری و حمزه و مسعودی و ابوالفدا و رواورتی : ذوشناتر . ( ۷ ) کذا ، طبری : لخنیفه ینوف ذوشناتر . قاموس : ذوالشتاتر اسمه لخیمه . ( ۸ ) یازیدن : دست درازی و اراده ( فرهنگ نو بهار)
تبایعه طبقه(۶) (۱۸۴)
بیرون آمد، حمیر او را عزیز داشت ، و او را بر مملکت یمن پادشاه کردند . و آن ذونواس صاحب اخدود بود، چنانچه حق تعالی در قرآنیاد کرده است و مدت ملک ذوشناتر در تواریخ معلوم نشد