موهن لال
ذکر موهن لال کشمیری درین کتاب در بیان فتح نمودن غزنی آمده که منشی موهن لال کشمیری رفیق برنس بود، و در حین قید اسیران لشکر انگلیس بدست افغانان در بامیان بدادن رشوه و رهائی ایشان فعالیت داشت. همچنین در بیان هزیمت سرداران قندهار و فتح غزنی گوید: چون سردار غلام حیدر خان اسیر شد، و اورا به لشکر گاه انگلیس آوردند آب طلب کرد. شاه شجاع امر داد، که در صراحی خاص شاهانه برایش آب طلب کرد. شاه شجاع امر داد، که در صراحی خاص شاهانه برایش آب آرند ولی وی از نوشیدن آن آب ابا ورزید، و از صراحی مرزا قلی کشمیری که از کفر به اسلام آمده بود آب نوشید.
ازین هر دو ذکر پدید می آید، که میرزا قلی کشمیری اولا هندو بود و بعد ازان مسلمان شده، و بنام هندوئی خود موهن لال نیز مشهور بود، و یا این نام مسلمانی او صرف برای مقاصد سیاسی بوده که بلباس اسلامی خوبتر میتوانست در مقاصد جاسوسی خود کامیاب آید.
در کتاب اندین بیوگرافی شرحی در احوال موهن لال موجود است که اینک ترجمۀ آن .
سلسلۀ فعالیت مشئوم موهن لال در افغانستان دوام کرد، ووقتیکه لشکر انگلیس بر کابل تاخت، فرزند دلاور امیر دوست محمد خان سردار غلام حیدر خان در غزنی بمقابلت پرداخت ولی موهن لال این نقشۀ مدافعت را نیز به مهارت ابلیسی از بین برد، چون با عبدالرشید خواهر زاده امیر دوست محمد خان از مدتها آشنائی داشت، و همین جوان اکنون داخل حصار غزنی با سردار غلام حیدر بود، بنابران موهن لال از خارج حصار آن جوان ساده را اغوا کرد ووسایل سقوط غزنی و ناکامی سردار غلام حیدر خان را فراهم آورد، سر جان کی در باره مهارت اهریمنی موهن لال چنین می نویسد:
"عبدالرشید وقتی با موهن لال آشنا شده بود که هیئت تجارتی انگلیس به دربار امیر دوست محمد خان آمده بود و اکنون اطلاعات بسیار مهم را به موهن لال میداد" چنین بنظر می آید که موهن لال در اغوای مردم دستی قوی داشت و همین مهارت وی بود، که تا اواخر جنگ اول در افغانستان دوام کرد.
موهن لال در دو جلد کتاب خویش که بنام زندگانی امیر دوست محمد خان نوشته معلومات مغتنی از اوضاع دربار و سرداران ملت و مجاهدین و برخی از وطن فروشان و غیره فراهم آورده و کتاب وی نمودار اوضاع گذشته و اعمال نیکان و بدان قوم است.
خلاصه این مطالب اینست که موهن لال در جنگ اول افغانستان خدمات خیلی مهم به افسران لشکر انگلیسی نمود، وی جاسوسی کرد، اطلاعات نوشت، با سران مهم قبایل داخل مذاکر ها شد، حل مشکلات نمود، بسا رجال مهم عصر را اغوا کرده طرفدار انگلیس ساخت، در صفوف مجاهدین رخنها انداخت ، غازی عبدالله خان اچگزائی رئیس بزرگ ملیون مجاهد را کشت، بسا افسران انگلیس را ا خطرات مرگ نجات داد، اسرای انگلیس را بوسیلۀ رشوه دادن به صالح محمد خان کشمیری از قید رهانید با وجودیکه خود هم اسیر بود، در عالم اسارت هم برای پیشبرد مطالب باداران انگلیسی خود کارهای خارق العاده کرد، وقتی که هنوز بافغانستان نرسیده بود، از سندهـ شبکه های جاسوسی او تا قندهار و کابل کشید، و بکشف نامهای اسرار آلود و یکویچ نمایندۀ تزار روس موفق آمد، در غزنی با غوای رشید خواهر زادۀ امیر رخنه بزرگ در صفوف مجاهدین انداخت. امیر دوست محمد خان را بوسیلۀ یک حرکت مردم کوهستان و میر واعظ از کابل کشید و تاآخر جنگ و تخلیۀ کابل کارهائی را انجام داد، که عقل دران بحیرت فرو میرود.
ولی افسوس که اینهمه خدمات برای بیگانگان بود، و همواره این چنین استعداد های شرقی به ضرر شرقیان استعمال شدند! و در عاقبت کار موهن لال بهند برگشت، و اسناد خدمت خود را در هر کوی و بر زن با خود میگردانید و تا لندن هم رفت. اما طوریکه خود وی گوید در ازای این خدمات مطعون و مردود باداران انگلیسی خود گردید، و هیچکس نبود، که این خدمتگار مهم و فعال استعمار را بعد از جلب مطلب خود، بنوازد و یا تحسین دهد !! موهن لال صفحات فراوان کتابش را وقف توضیح خدمات خود و نشر اسناد مهم کارمندان لشکری و ملکی انگلیسی تا گورنر جنرال هند که اورا دران جنگ ستوده بودند نموده ولی در آخر خودش گوید که تمام آن خدمتهای گرانبها فراموش گردید (۱).. و او جز نشر و طبع همین داستانها و فروش نوشتهای خود سودی نبرد....
اینست پاداش کسانی که باجنبی خدمت نمایند
هذا تذکره لمن شاء ذکره
-------------------------------------------------
(۱)حیات امیر ۲-۴۰۵ ببعد.