138

شبهای سپید لیننگراد

از کتاب: مجموعهٔ اشعار استاد خلیلی


رسیده ایم به شهری که شامهای سیاه 

سپیدتر بود از روزهای نورانی 

نمی شود دل خورشید تا خرامد زود

ازین بهشت به خلوت سرای پنهانی 

به روی سبزه بود آب و روشنی چندان 

که آسمان و زمینش تو فرق نتوانی 

هزار بوسه فرستد به هر نفس خورشید 

هزار دل در هر دلت هزار نگاه 

که سیر این چمنت سهل گردد ارزانی


۱۳۴۳