138

راجی

از کتاب: آثار هرات ، فصل نهم ، بخش ر

زادهٔ غمگین و نامش ملّا میرعطا محمد است مانند پدر خود به مزار حضرت سلطان سید احمد كبیر سمت مجاورت و تولیت دارد یکی از علمای متبحر و متورع  وادبای نازک خیال هرات میباشد غزلیات او خوب و همه را با سوز و گداز خونینی مینویسد. در برآوردن ماده های تاریخ نیز توانایی درستی دارد.


از غزلیات او

دلم ز شوق تمنای یار لرزد و ریزد 

سرشک خون ز دو چشم فگار لرزد و ریزد

ز پیچ و تاب دو گیسوی عنبرین سایش

 هزار نافۀ مشک تتار لرزد و ریزد 

چو شبنمی که به فصل بهار از ورق گل 

عرق زعارض گلگون یار لرزد و ریزد

 ز شرم نرگس مستش ز دست حور بهشتی

 هزار جام میخوشگوار لرزد و ریزد 

به گل چو وصف جمالش نسیم صبح بگوید

 به پای سرو لب جویبار لرزد و ریزد

 همی قدش چو خرامد به باغ در قدمش

 شکوفه هم چو درم بیشمار لرزد و ریزد

 به یاد روی تو راجی به درگه فیاض 

زدیده اشک چو ابر بهار لرزد و ریزد


رباعی

گر خاک گنه باد به سر کردم توبه 

ور جامۀ معصیت به بر کردم توبه

 گر زآتش چشم آبرو ریخته ام 

یارب به هزار چشم تر کردم توبه


برای ماده تاریخ پدر خود گفته 

 گفت حوری از سر زهد آمده تاریخ آن

سایه طوبی لب کوثر انیس حورعین (۱۳۴۳)