32

مدخل

از کتاب: تاریخ خط و نوشته های کهن افغانستان از عصر قبل التاریخ تا کنون
10 May 1931

افغانستان از نظرر جغرافی بر چهار راه وسط آسیا واقع است 

همچنان که خصایص اقلیمی گرم و سرد و معتدل در آن پدیدار است،

در طول تاریخ از نگاه پیدایش افکار و اوضاع مدنی و پرورش کلتور و  هنر نیز اهمیتی دارد ، که در تاریخ تمدن آسیا میانه همواره سهم عظیم مردم آن فراموش شدنی نیست.

سرزمین افغانستان در ازمنه قدیم آریانا ARIYANA  پرورشگاه مردمی بود ، که از زادگاه قدیم خود آریانا ویجه   ARIYANA-VAEGO به صفحات باختر دامنه های هندوکش هجرت کرده بودند، و از همینجا شرق به طرف هند شمالی و غرب به سرزمین کنونی ایران و اروپا رفتند ، که آنان را نژاد هند و اروپایی  INDO-EUROPEEN  گویند.

 مردم آریایی که در بین دجله  و گنگا سکونت کردند در تاریخ تمدن بشری از مدت ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد سهم عظیمی دارند که مخصوصاً مظاهر تمدن ایشان در کتاب های ویدا و اوستا نمایانند، و از این دو کتاب قدیم به افکار و کلتور و تمام مظاهر مدنی زندگانی ایشان پی‌میبریم.

مردم افغانستان قدیم یعنی آریانا از نظر کلتور ، مدنیت ، تحولات فکری و دینی دارای دو گونه مواریث قدیم فرهنگی اند:

اول: آنچه در بین خود با تکامل مراتب حیات مدنی دارای ذخایر فرهنگی مدنی و فکری شده اند. امثال ترتیب قوانین دینی و آغاز به شهر نیشینی و بنای بلاد و ترویج هنر و صنایع و آغاز به تفکر فلسفی و مبادی اخلاقی که در بقایای کتاب اوستا مظاهر آن به ویجه احسن پدیدار است و مورخان یونان قدیم هم با آن اشارها دارند.

دوم: چون افغانستان بین هندوستان و چین و پارس و سغد افتاده بود، و این ممالک دارای مدنیت و مبادی دینی و فکری بودند، و با یکدیگر روابط تجارتی و سیاسی و اجتماعی داشته‌ اند  بنابراین سرزمین همواره گذرگاه انتقالات فکری و مدنی و مرکز قوی و ملتقای  مدنیت های متحد گشته بود، وگاهی هم فاتحان از این راه به هند و ماوراء النهر میگذشتند که آثار مدنیت ایشان هم در این سرزمین بتقی میماند و با این طور مبادی مدنی شرق و غرب به مرور زمان با ماموریت بومی این مردم می آمیخت و رنگ خاص مقامی را میگرفت، که در تاریخ مدنیت افغانستان فصول خاصی را بخود اختصاص داده است مانند آموزش مدنیت گریکو بودیک در دو قرن قبل و بعد از میلاد، و امتزاج مدنیت اسلامی با مبادی خراسانی در قرن هفتم و بعد از آن.

فراموش نباید کرد: که مطالعه و تحقیق در تمام شعب تاریخ مدنیت افغانستان متلازم با جستجو و تعیین عناصر بومی و مقامی مدنیت و اثر پذیری های آن از مبادی و فرآورده های دیگرانست که در هر عصر و زمان این آموزش های فرهنگی اندر این سرزمین فرهنگ های خاص افغانی را بوجود آورده و صبغهٔ بخصوص خود را نگهداری کرده است که در تاریخ فرهنگ آسیای میانه اهمیت خاصی دارد و جز مهم تاریخ  کلتور بشریت است.

ما در اینجا مخصوصاً با مسئله خط نویسی و کتاب سازی سر و کار داریم که هنر خاص نوشتن و ساختن کتاب است و بحث و کاوش ما هم یک جز « تاریخ هنر» به شمار میرود.

چون تاریخ هنر شعب و فصول زیادی دارد بنابراین ما تنها در اینجا راجع به خط و کتاب صحبت میکنیم.