138

سید محمد بن ناصر علوی غزنوی

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل شعرای زبان دری

نام خودش محمد و نام پدرش ناصر و لقبش جلال الدین است از خانه واده

سیادت میباشد برادر کوچک اوسید حسن استو این شاعر معاصر بهرام شاه و سنائیست و سنائی قصیده در مدح وی دارد قصیده بر دیف آتش در ثنای بهرام شاه دارد که چند بیت آن این است :

چو ساخت دردل تنگم چنین مکان آتش

نیافت جای مگر درهه جهان آتـش

بخوشدلی بکشم گرم و سرد تو که مرا

تو در بهار نسیمی و در خزان آتش

عجب که لاله دعای حسود شاه نگفت 

دعا که کرد که باداش در دهان آتش

بیمن دولت بهر امشاه کاندردم

زبان خنجر او هست تر جمان آتش

سنائی دربارۀ وی گوید : 

مزاج وطبع هوا گرم و نرم شد چه عجب

اگر بر آورد ازیشم و مرمر آتش و آب

چو طبع سید گردد چمن بزینت وفر

 چو عدل سید گردد برابر آتش و آب

سر محامد سید محمد آنکه شد است

بلند همت و نظمش بگو هر آتش و آب