تهذیب

از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری ، قطعه

انسان که رخ زغاره ی تهذیب بر فروخت

خاک سیاه خویش چو آئینه وانمود 

پوشید پنجه را تا دستانه ی حریر

افسونی قلم شد و تیغ از کمر گشود

این بوالهوس صنم کده ی صلح عام ساخت

رقصید گرد او بنواهای چنگ و عود

دیدم چو جنگ پرده ی ناموس اودرید

جز «یسفک الدماء خصم مبین » نبود!