صالح النبی علیه السلام
و هو صالح بن عبدالله بن حارث بن ثمود بن عوض بن ارم بن سام بن نوح النبی علیه السلام(۵). حق تعالی او را به بنی اعمام او فرستاد که ایشان فرزندان ثمود. _______________________________________________________________
(۱) درین کتاب شالح به جای حطی وخای منقوطه هردو آمده ولی در تورات (شالح) بدون نقطه آخرین ضبط است در مجمل شالخ و در ابوالفدا(طبع مصر)شالح طبری و مسعودی طبع مصر:شالخ. آثار:شالخ(۲) تاریخ سیستان:مرغانه(۲) اصل:فالع.تورات،اصحاح ۱۱: فالج. طبری:فالغ و گوید: ومعنا بالعربیه قاسم و انماسعی بدالک لان الارض قسمت والانس تبلیلت فی ایامه(ص ۱۴۹). ابی الفدا:فالغ. مجمل(ص ۱۴۶) فالغ تاریخ سیستان ص ۴۲:فالخ. تاریخ گزیده(ص ۲۷):قالغو مسعودی و اثار فالغ. (۴) مجمل و تاریخ سیستان درین قول با این کتاب موافق اند. طبری گوید:وبزعم ان هودا هوعابر بن شلخ.گزیده (ص ۲۸) هودعلیه السلام،بعضی او را عابر می شمارند هودین عبدالله بن ذیاح بن حاروب بن عاد بن عوص بن ستاد بن آدم بن ادم بن سام بن نوح. (۵) گزیده(ص ۲۹) صالح بن اسف بن عبید بن ناحج بن خاد در بن ثمود بن حاثر بن ادمم بن سام بن نوح
(۲۱) طبقۀ اول انبیاء
بودند، و مناز لهم الحجر، میان حجاز و شام وادی قوی وبد، چون قوم عاد بطوفان بادهلاک شدند، قوم ثمود بماندند و
بسیار گشتند، وبت پرستی آغاز کردند، و فساد ظاهر گردانیدند. یک روایت آنست: که صالح در اول بالغ شدند پیغامبر شد، و بروایت صحیح آنست، که بر سرچهل سالگی برو وحی آمد، و چهل سال خلق و قوم خود را بتوحید وعدل دعوت کرد، اندک مردم بد و گرویدند، باقی قوم ازو معجزه در خواست کردند و مهتر ایشان جند ع بن عمرو بود (۱)، با لتماس او، صالح علیه السلام دعا کرد، ناقه که ده ماهه آبستن
بود، از سنگ بیرون آمد،و زانو بزد و بچه آورد، در بزرگی بما در نزدیک،و بزرگی ناقه چنان بود، که ازین پهلوی
او تا پهلوی دوم صدوبیست و پنج گز بود. چاهی بود قوم ثمود را، میان ناقه و جمله مواشی ایشان قسمت شد، یک روز
مواشی را، و یک روز ناقه را، بدن سبب تنگ آمدند، قیداری بن سالف (۲) با چند تن شریک شد، و ناقه و بچه اورا
بکشتند.حق تعالی برایشان آتشی فرستاد تاهمه هلاک شدند و عمر مهتر صالح دویست هشتاد ساله بود. و صاحب تاریخ
مقدسی چنین روایت میکند: که حق تعالی هود را به پیغامبری، نزدیک قوم فرستاد، و صالح را که به ثمود فرستاد،هم
در ایام مملکت جمشید بوده است، درزمین بابل و در بعضی تواریخ می آورد: که در میان مهتر نوح علیه السلام و مهتر
ابراهیم علیه السلام دوهزار و دویست و چهل سال بود، ودربعضی روایت از طوفان تا روز ولادت مهتر ابراهیم، یک
هزاردوصد وهفتاد سال بود، والله اعلم.